در مُحاوَراتِ کثیری از هَم۟روزگارانمان می شنویم که می گویَند : «فُلانی هیأتِ عِلمی یِ دانِشگاهِ بَهمان است»، یا «بَهمان کَس در دانِشگاهِ فُلان هیأتِ عِلمی شُده است»؛ و مقصودشان البتّه این است که فُلانی یا بَهمانی، «عُضوِ هَیأتِ علمی» است.
البتّه شایَد کسی مُدَّعی باشَد که بَعضِ أَعِزّه، خاصّه در این نَهضَتِ «تولیدِ عِلمِ» وَطَنی ـ که نتایجِ سَحَرش مَعروفِ حُضور است و خداوندِ مُتَعال به عَفو و سَتّاریَّتِ خویش صُبحِ دولتش را بخی۟ر کُنَد!! ـ، «واحِدِ کَالأَلف» تَشریف دارند و هریک در حُکمِ «أَمَّتِ واحِده» اند! و به قولِ منوچهریِ دامغانی : خُجَسته ذوفُنونی رَهنمونی / که در هر فَن بُوَد چون مَردِ یک۟ فَن!! .... «مَباد کَس که درین نُکته شَکّ و رَی۟ب کُنَد!»؛ و لابُد پیداست که مُناقَشَتِ لُغَویِ ما، به هیچ روی۟، به چُنین أَجِلّه ای راجِع نیست؛ هَی۟هات!هَی۟هات!؛ مقصودِ ما همان معدود إِنسانهایِ بیش از اندازه عادی است که هیچیک به خودیِ خود بیش از یک نَفَر نیستند، و لِذا بتَنهائی «عُضوِ هَیأتِ علمی» می شوند، نه خودِ «هَیأتِ علمی» !!!
باری، بایائیِ اِحتِراز و اِجتِناب از این سَهل۟ اِنگاریِ گُفتاری و لُزومِ فَر۟ق نِهادن میانِ «هَیأتِ علمی» و «عُضوِ هَیأتِ علمی» ، آنگاه هویداتر می گردد که می بینیم همین سَهل۟ اِنگاریِ زبانی اندَک اندَک از مُحاوَراتِ عادی به مَکتوباتِ فرهنگی نیز کشیده شُده است و در بعضِ مَطبوعاتِ این عَصر هم چُنین سَهو و خَطایِ لُغَوی را نظاره گریم ( نمونه را، نگر : ماه۟نامۀ مِه۟رنامه ، ش ۴۴ / آبانِ ۱۳۹۴ هـ . ق . ، ص ۲۸۲ ).
چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۷:۲۴