"مَرحومِ آیةالله أَحمَدِ صابِریِ هَمَدانی" در مُصاحبه‌ای که در آن بَخشی از خاطِراتِ خویش را از رَهبَرِ فَقیدِ انقلاب حِکایَت کرده، گُفته است:
«...مَن در دَرسِ طَلَب و إِراده که ایشان تَدریس می‌فَرمودند، شرکت می‌کردم. ایشان در ضِمنِ تَدریسشان از دو شَخصیَّت خیلی تَعریف کردند: یکی از مَرحومِ شاه‌آبادی ... و دیگری از مُح۟یِی‌الدّینِ 1 در متنِ چاپیِ مُصاحبه: محی‌الدین. عَرَبی، خیلی تَمجید فَرمودند. حالا کلمه‌ای که استفاده کردند، "إِمام العارفین" بود یا چیزِ دیگری، به یاد ندارَم؛ ولی خیلی تَمجید فَرمودند. برایِ ما آن روز قابلِ دَرک نبود که حضرتِ إِمام از مُح۟یِی‌الدّینِ 2 در متنِ چاپیِ مُصاحبه: محی‌الدین. عَرَبی تَمجید می‌کردند، که حتّیٰ فُتوحاتِ مکّیّه‌یِ او را مَن الآن هَم نمی‌توانم استفاده کُنَم و برایم نامَفهوم است. اما "چو بشنوی سخنِ أَهلِ دِل مَگو که خَطاست". إِمام آن روز از ایشان [= ابنِ‌عَرَبی] خیلی تَمجید فَرمودند و مقامِ عِرفانیِ ایشان را خیلی بالا بُردَند، و این، باعِث شُد که ما قَدری از آن ذِهنیَّتِ أَوَّلیّه دَست بکشیم و به این عارِف هَم حُسنِ ظَن داشته باشیم.»
(حَریمِ إِمام ـ هَفته‌نامۀ آستانِ مُقَدَّسِ إِمام خُمینی "س" ـ، س 6، ش 269، پَنجشنبه 4 خُرداد ماهِ 1396 [هـ.ش.]، مُصاحبه با "آیةالله أَحمَدِ صابِریِ هَمَدانی"، ص 31).
آنچه "آیةالله صابِریِ هَمَدانی"، در ضِمنِ این سُخَنان، بسیار بی‌پیرایه بیان کرده است، حاکی از واقعیَّتِ بسیار بسیار مُهِمّ و خَطیری است. نامبُرده تَصریح کرده است که هَنوز هَم کتابی چون فُتوحاتِ مکّیّه‌یِ ابنِ‌عَرَبی را درنمی‌یابَد و برایش نامَفهوم است، لیک چون به اُستادِ خود حُسنِ ظَن دارد و اُستادش به ابنِ‌عَرَبی إِرادَت می‌وَرزَد، او نیز به ابنِ‌عَرَبی حُسنِ ظَن پیدا می‌کُنَد، بَل به تَبَعِ اُستاد او را "عارِف" می‌شُمارَد و به وی إِرادَت می‌وَرزَد و از عَقیده‌ای که بإِج۟مال آن را «ذِهنیَّتِ أَوَّلیّه» می‌نامَد دَست می‌کَشَد. در واقِع، حِکایَت می‌کُنَد که بر پایۀ "حُسنِ ظَنِّ" خویش، عَقیده‌ای را فُرونِهاده و عَقیدۀ دیگر را بَرگرفته است.
مَن۟شَإِ بسیاری از باوَرداشتَن۟‌ها و باوَرنَداشتَن۟‌ها و حُسنِ‌ظَن‌ها و سوءِظَن‌ها و إِرادَت۟مَندی‌ها و بی‌إِرادَتی‌ها، در درازنایِ تاریخِ ما، دُرُست، مُناسَباتی از هَمین دَست بوده است.
هَمین‌جاست که بایَد دریافت در جَوامِعی مِثلِ جامِعَۀ ما، نُخبگانِ اِجتِماعی، بارِ چه مَسؤولیَّتِ سَنگینی را بر دوش می‌کَشَند، و تَحسین و تَقبیح‌هایِ ایشان و هرچه مُختارِ ایشان باشَد، مَن۟شإِ چه آثارِ نَظَری و عَمَلیِ عَظیمی در تودۀ "پیرو" تَوانَد شُد، و ایستارهایِ ایشان بایَد به چه پُشتوانه‌ای از تَعَهُّد و تَحَرِّیِ حَقیقَت مُتَّکی باشَد.
نَظَرات و مَشارِب و أَذواقِ اُستادان و گاه حَتّیٰ طَرزِ أَدایِ کَلِمات و عِبارات از سویِ ایشان، در جامِعَۀ ما که هنوز "فَرهَنگِ شِفاهی" و "مُناسَباتِ مُرید و مُرادی" در آن بقُوَّت أَثَرگُذار است، بجِد تَعیین۟‌کُنَنده تَوانَد بود.
یکی از دوستانِ دانِشوَرِ مَن حِکایَت می‌کَرد که:
"پایان۟‌نامۀ کارشناسیِ أَرشَدَم را برایِ اِنتِشار به فُلان مُؤَسَّسۀ اِنتِشاراتیِ بنام در قُم سپُرده بودم. در مُلاحظۀ نمونه‌هایِ پیش از اِنتِشارِ کتاب مُتَوَجِّه شُدم که ویراستارِ مُحتَرَم هرجا که مَن نوشته بوده‌ام: «رِوایَت»، کَسرۀ آن را برداشته و به جایش فَتحه گُذاشته و نوشته است: «رَوایَت»! تَعَجُّب کَردَم. به فَرهَنگهایِ مُعتَبَرِ عَرَبی و فارسی سَرکَشیدَم؛ دیدَم هَمان «رِوایَت» صَحیح است. با ویراستار تَماس گرفتم و موضوع را در میان نِهادَم. گُفت: إِجازه بدِهید بَررَسی کُنم، بَه۟مان‌وَقت جَواب خواهَم داد. بَه۟مان‌وَقت فَرارَسید و باز با آقایِ ویراستار تَماس گرفتم. ایشان به مَن فَرمودند: بَله، حَق با شُماست، فَرهَنگهایِ مُعتَبَرِ عَرَبی و فارسی «رِوایَت» ضَبط کرده‌اند، ولی چون ما شاگِردِ اُستاد مُصطَفیٰ مَلِکیان بوده‌ایم و ایشان «رَوایَت» تَلَفُّظ می‌کردند، مَن هَم از ایشان پیرَوی کردَم!!!".
مَن۟‌بَنده البتّه نَمی‌دانَم که آقایِ مُصطَفیٰ مَلِکیان «رَوایَت» تَلَفُّظ می‌کُنَند یا «رِوایَت» ...؛ أَمّا این را می‌دانَم که قُوَّتِ فَرهَنگِ شِفاهی و مُناسَباتِ مُرید و مُرادی در جامِعَۀ ما، چُنین دَسته‌گُل‌ها فَراوان به آب می‌دِهَد؛ دَسته‌گُل‌هائی که مَعَ‌الأَسَف غالِبًا به اَندازۀ تَفاوُتِ «رِوایَت» و «رَوایَت»، جُزئی و قابِلِ إِغ۟ماض نیستند و گاه آثارِ نَظَری و عَمَلی مَهیبی بَر آنها مُتَرَتِّب می‌گَردَد!
حَقیقَت، آنست که أَذهانِ رَخ۟وَتناکِ بیشینۀ ما جَماعَتِ مُتَسَمّیٖ به نامِ "طالِبانِ عُلوم" و "دانِشجویان"، چه در حوزه و چه در دانِشگاه، به بازاَندیشی در بابِ "إِرادۀ طَلَب" و شیوۀ کَسبِ عِلم، حاجَتمَندتَر است تا خوض در پیچیدگیهایِ بَحثِ "طَلَب و إِراده" و حَلِّ مُعَمَّیاتِ کِفایه و طَلاسِمِ مُطَوَّل و أَحاجیِ تَجرید! ... 3 بمانَد که در این دورِ مُشَعشَع، اَندَک‌اندَک خودِ کِفایه و مُطَوَّل و تَجرید هَم، از زُمرۀ عُلومِ غَریبه و مَعارِفِ "کُلُّهُ‌ سِرّ" مَحسوب خواهَند بود!!!؛ وَاللهُ المُستَعان! .

۱. در متنِ چاپیِ مُصاحبه: محی‌الدین.
۲. در متنِ چاپیِ مُصاحبه: محی‌الدین.
۳. بمانَد که در این دورِ مُشَعشَع، اَندَک‌اندَک خودِ کِفایه و مُطَوَّل و تَجرید هَم، از زُمرۀ عُلومِ غَریبه و مَعارِفِ "کُلُّهُ‌ سِرّ" مَحسوب خواهَند بود!!!؛ وَاللهُ المُستَعان!
دوشنبه ۵ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۲