صائِبِ تبریزی، در غَزَلی به آغازۀ «افسرِ زَرّین سرِ آزاده را در کار نیست»، فرموده است:
سَعی در کِردارِ بی گُفتار مَردان می کُنَند
رِزقِ ما ــ صائب! ــ بجز گُفتارِ بی کِردار نیست!
یادآورِ سخنِ عَطّار است در مَنطِق الطَّیر، آنجا که می فرمایَد:
کار، آمد حِصّۀ مَردانِ مَرد
حِصّۀ ما، گُفت آمد، این۟ت دَرد!
بارانِ بَخشایشهایِ ایزَدی بر خاکِ شَهیدِ سَعید، آیَةالله دکتر سَیِّد محمَّدِ حُسَینیِ بِهِشتی، فُروریزاد! که در سخنرانیی که به سالِ 1357 هـ. ش. در اُتریش در جَمعِ دانشجویانِ عُضوِ اتّحادیّۀ انجمنهایِ إِسلامیِ دانشجویان در اُروپا إیراد کرده، بر عَمَل۟ گرائی تأکید کرده و در مقامِ توصیه و توضیح به مُخاطَبان گفته است:
« ... به حرف زدن دورِ هم و به دورِ هم نشستن و گُل گفتن و گُل شنیدن اکتفا نکُنیم و براستی، گُفتنمان، مقدّمۀ عَمَل کردن در حدِّ آگاهی ... باشَد. یک وقتی به هانوفر دعوت شُده بودم، به جمعیَّتی از انجمنهایِ إِسلامیِ دانشجویی، چند تا از دوستان دورِ هم بودند، بحث شُروع شُد. شب هم بود، دیروقت بود. یک آلمانی هم به آن جلسه آمد و مقداری نشست، و وقتی اینها صحبت کردند، نوبت به او رَسید، پس دست بلند کرد حرف بزَنَد. ... گُفت: بهشتی! "شما زیاد حرف می زنید". دیدم که برداشتِ این فَرد از یک مدّت در جَمعِ ما زیستن، این است که ما فقط حرف می زنیم.
اگر به دُنبالِ حرفی عَمَل نباشَد، سَرگرمی است، حجاب است، غَفلَت است. ... .» 1 .
ما هنوز مُحتاجِ چُنین اَندَرزها و تَذکارهائیم.
به قولِ پَروین:
چند دَعوی کُنی؟! به کار گرای۟
هیچگَه۟ نیست گُفته چون کِردار
بی هیچ شَک، یکی از عَوامِلِ واپَس۟ مان۟دگیِ ما ملَّتهایِ مُسَلمان در سَده هایِ أَخیر و یکی از بَواعِثِ اِنحِرافمان از آن پویائی و سَرزندگی که در نخستین سَده هایِ إِسلامی و عَصرِ زَرِّینِ دانِش و فرهنگِ مُسَلمانان داشته ایم، همین فراوانیِ "قولِ بلا عَمَل" است؛ حال آن که از دیرباز دانسته و گُفته ایم: «دو صَد گُفته چون نیم کِردار نیست» 2 !
سَعی در کِردارِ بی گُفتار مَردان می کُنَند
رِزقِ ما ــ صائب! ــ بجز گُفتارِ بی کِردار نیست!
یادآورِ سخنِ عَطّار است در مَنطِق الطَّیر، آنجا که می فرمایَد:
کار، آمد حِصّۀ مَردانِ مَرد
حِصّۀ ما، گُفت آمد، این۟ت دَرد!
بارانِ بَخشایشهایِ ایزَدی بر خاکِ شَهیدِ سَعید، آیَةالله دکتر سَیِّد محمَّدِ حُسَینیِ بِهِشتی، فُروریزاد! که در سخنرانیی که به سالِ 1357 هـ. ش. در اُتریش در جَمعِ دانشجویانِ عُضوِ اتّحادیّۀ انجمنهایِ إِسلامیِ دانشجویان در اُروپا إیراد کرده، بر عَمَل۟ گرائی تأکید کرده و در مقامِ توصیه و توضیح به مُخاطَبان گفته است:
« ... به حرف زدن دورِ هم و به دورِ هم نشستن و گُل گفتن و گُل شنیدن اکتفا نکُنیم و براستی، گُفتنمان، مقدّمۀ عَمَل کردن در حدِّ آگاهی ... باشَد. یک وقتی به هانوفر دعوت شُده بودم، به جمعیَّتی از انجمنهایِ إِسلامیِ دانشجویی، چند تا از دوستان دورِ هم بودند، بحث شُروع شُد. شب هم بود، دیروقت بود. یک آلمانی هم به آن جلسه آمد و مقداری نشست، و وقتی اینها صحبت کردند، نوبت به او رَسید، پس دست بلند کرد حرف بزَنَد. ... گُفت: بهشتی! "شما زیاد حرف می زنید". دیدم که برداشتِ این فَرد از یک مدّت در جَمعِ ما زیستن، این است که ما فقط حرف می زنیم.
اگر به دُنبالِ حرفی عَمَل نباشَد، سَرگرمی است، حجاب است، غَفلَت است. ... .» 1
سه گونه إِسلام ـ به اِنضِمامِ: مَراحِلِ أَساسیِ یک نَهضَت ـ، شَهیدِ آیَةالله دکتر سَیِّد محمَّدِ حُسَینیِ بِهِشتی، تَهیّه و تَنظیم: بُنیادِ نَشرِ آثار و اندیشه هایِ شَهیدِ آیَةالله دکتر بِهِشتی، چ: 2، تهران: بُقعه، 1389 هـ. ش.، ص 57 و 58.
ما هنوز مُحتاجِ چُنین اَندَرزها و تَذکارهائیم.
به قولِ پَروین:
چند دَعوی کُنی؟! به کار گرای۟
هیچگَه۟ نیست گُفته چون کِردار
بی هیچ شَک، یکی از عَوامِلِ واپَس۟ مان۟دگیِ ما ملَّتهایِ مُسَلمان در سَده هایِ أَخیر و یکی از بَواعِثِ اِنحِرافمان از آن پویائی و سَرزندگی که در نخستین سَده هایِ إِسلامی و عَصرِ زَرِّینِ دانِش و فرهنگِ مُسَلمانان داشته ایم، همین فراوانیِ "قولِ بلا عَمَل" است؛ حال آن که از دیرباز دانسته و گُفته ایم: «دو صَد گُفته چون نیم کِردار نیست» 2
«بزرگی سَراسَر به گُفتار نیست / دو صَد گُفته چون نیم کِردار نیست» (منسوب به فردوسی)
«هنرها سَراسَر به گُفتار نیست / دو صَد گُفت چون نیم کِردار نیست» ( گَرشاسبنامه یِ أَسَدیِ طوسی).
«هنرها سَراسَر به گُفتار نیست / دو صَد گُفت چون نیم کِردار نیست» ( گَرشاسبنامه یِ أَسَدیِ طوسی).
- سه گونه إِسلام ـ به اِنضِمامِ: مَراحِلِ أَساسیِ یک نَهضَت ـ، شَهیدِ آیَةالله دکتر سَیِّد محمَّدِ حُسَینیِ بِهِشتی، تَهیّه و تَنظیم: بُنیادِ نَشرِ آثار و اندیشه هایِ شَهیدِ آیَةالله دکتر بِهِشتی، چ: 2، تهران: بُقعه، 1389 هـ. ش.، ص 57 و 58.
- «بزرگی سَراسَر به گُفتار نیست / دو صَد گُفته چون نیم کِردار نیست» (منسوب به فردوسی)
«هنرها سَراسَر به گُفتار نیست / دو صَد گُفت چون نیم کِردار نیست» ( گَرشاسبنامه یِ أَسَدیِ طوسی).
يكشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۲:۱۰