رَحمَت و رِضوانِ إِلٰهی بر شاعِرِ فَقیدِ اصفهانی، زنده یاد اُستاد عَلیِ مَظاهِری، باد! از بخ۟ت۟یاریهایِ زندگانیِ من، مُجالَساتی است که با این پیرِ فَرهیختۀ بسیار نازَنینِ روشَن۟ ضَمیر داشته ام و خاطراتِ شیرینِ فراوان از آن دارَم. مَردی بود نمودارِ "إِنسانیَّت"، و در غالِبِ أَحوال و رَفتارش، گِرایَنده به "اِعتِدال".
فردوسیِ بزرگ در شاهنامه 1 گُفته است:
جهان یادگارست و ما رَفتَنی
به گیتی نَمانَد بجُز مَردُمی
و از «مَردُمی» و مُروءَتِ زنده یاد مَظاهِری، خاطِراتِ بسیار در یادِ آشنایان و مُعاشِران و شاگِردانش هست.
اُستاد عَلیِ مَظاهِری، أَصالةً أَهلِ تیٖران بود؛ و "مَظاهِریـ"ـهایِ تیٖران را به قولی 2 ، نَسَب به «علیّ بن مُظاهرِ أَسَدی»، بَرادَرِ جَنابِ «حَبیب بنِ مُظاهِر» (یارِ باوفایِ حضرتِ سَیِّدالشُّهَداء ـ ع ـ و شَهیدِ سرفَرازِ کَربَلاء)، می رَسَد، و به قولی 3 ، تبارشان به خودِ جَنابِ «حَبیب بنِ مُظاهِرِ» شَهیدِ کَربَلاء مُنتَهی می گَردَد. ( آیةالله حاج شیخ حُسَینِ مَظاهِری، رَئیسِ کُنونیِ حوزۀ عِلمیّۀ اصفهان، و أَبوالزّوجه یِ ایشان، مَرحومِ آیةالله شیخ مُرتَضیٰ مَظاهِری، و نیز حجَّة الإِسلام و المُسلِمین حاج شیخ مَهدیِ مَظاهری، از مَشاهیرِ أَئِمّۀ جَماعاتِ اصفهان ـ و أَبوالزّوجه یِ آیةالله حاج شیخ هادیِ نَجَفی ـ، از همین طائِفه اند).
گُفته می شَوَد که ضَبطِ صَحیحِ نامِ پدرِ «حَبیب بن مظاهِر»، «مُظاهِر» (یا «مُظَهّر») ـ به پیشِ میم ـ است. پَس، مَنسوب بدان نیز، «مُظاهِری» (یا «مُظَهّری») می شَوَد ، نه «مَظاهِری»؛ ولی چون از دیرباز تَلَفُّظِ «حَبیب بن مَظاهِر» ـ به زَبَرِ میم ـ شایِع گردیده است، عامّه به جایِ «مُظاهِری» ـ به پیشِ میم ـ هم، «مَظاهِری» ـ به زَبَرِ میم ـ گفته اند و می گویَند؛ و گویا چون «مُظاهِری» ـ به پیشِ میم ـ لَختی ثَقیل و نامُتَعارَف بوده است، فُضَلایِ این طائِفه هم إِصراری بر عُدول از تَلَفُّظِ شایِع نداشته اند.
باری، مَرحومِ اُستاد عَلیِ مَظاهِری ـ که شوخ۟ طَبعیٖ هایِ خاصّی هم داشت ـ می فَرمود: "کَسی به مَن رَسید و گُفت: آقایِ مَظاهِری! می دانید صورتِ صَحیحِ نامِ شُما مُظاهِری است؟ گُفتم: بله، ولی لُطفًا صدایش را دَرنیاوَرید!".
فردوسیِ بزرگ در شاهنامه 1
چاپِ مُسکو، ویراستِ نَخُست، 6 / 298، داستانِ رستم و اسفندیار، ب 1294.
جهان یادگارست و ما رَفتَنی
به گیتی نَمانَد بجُز مَردُمی
و از «مَردُمی» و مُروءَتِ زنده یاد مَظاهِری، خاطِراتِ بسیار در یادِ آشنایان و مُعاشِران و شاگِردانش هست.
اُستاد عَلیِ مَظاهِری، أَصالةً أَهلِ تیٖران بود؛ و "مَظاهِریـ"ـهایِ تیٖران را به قولی 2
این قول که در کتابِ طَریق الوُصول إِلی أَخبار آلِ الرَّسول هم موردِ اتِّکاء واقِع گردیده است، از شَیخِنا فی الرِّوایَة، عَلّامه یِ أَدیبِ موسوعی و مُحَقِّقِ مُدَقِّقِ أَنسابِ عَرَب، اُستاد سَیِّد عَبدالسَّتّارِ حَسَنیِ بَغدادی ـ دامَ ظِلُّه ـ، مَسموع است.
. این قول که از بَعضِ أَبنایِ طائِفۀ مَظاهریهایِ تیران مَسموع است، در بَعضِ مکتوبات چونان رسالۀ مخزن المعانی فی ترجَمة حجَّة الإِسلام المظاهریّ النَّجَفیّ الاصفهانی هم موردِ تَصریح واقع شُده است.
گُفته می شَوَد که ضَبطِ صَحیحِ نامِ پدرِ «حَبیب بن مظاهِر»، «مُظاهِر» (یا «مُظَهّر») ـ به پیشِ میم ـ است. پَس، مَنسوب بدان نیز، «مُظاهِری» (یا «مُظَهّری») می شَوَد ، نه «مَظاهِری»؛ ولی چون از دیرباز تَلَفُّظِ «حَبیب بن مَظاهِر» ـ به زَبَرِ میم ـ شایِع گردیده است، عامّه به جایِ «مُظاهِری» ـ به پیشِ میم ـ هم، «مَظاهِری» ـ به زَبَرِ میم ـ گفته اند و می گویَند؛ و گویا چون «مُظاهِری» ـ به پیشِ میم ـ لَختی ثَقیل و نامُتَعارَف بوده است، فُضَلایِ این طائِفه هم إِصراری بر عُدول از تَلَفُّظِ شایِع نداشته اند.
باری، مَرحومِ اُستاد عَلیِ مَظاهِری ـ که شوخ۟ طَبعیٖ هایِ خاصّی هم داشت ـ می فَرمود: "کَسی به مَن رَسید و گُفت: آقایِ مَظاهِری! می دانید صورتِ صَحیحِ نامِ شُما مُظاهِری است؟ گُفتم: بله، ولی لُطفًا صدایش را دَرنیاوَرید!".
- چاپِ مُسکو، ویراستِ نَخُست، 6 / 298، داستانِ رستم و اسفندیار، ب 1294.
- این قول که در کتابِ طَریق الوُصول إِلی أَخبار آلِ الرَّسول هم موردِ اتِّکاء واقِع گردیده است، از شَیخِنا فی الرِّوایَة، عَلّامه یِ أَدیبِ موسوعی و مُحَقِّقِ مُدَقِّقِ أَنسابِ عَرَب، اُستاد سَیِّد عَبدالسَّتّارِ حَسَنیِ بَغدادی ـ دامَ ظِلُّه ـ، مَسموع است.
- . این قول که از بَعضِ أَبنایِ طائِفۀ مَظاهریهایِ تیران مَسموع است، در بَعضِ مکتوبات چونان رسالۀ مخزن المعانی فی ترجَمة حجَّة الإِسلام المظاهریّ النَّجَفیّ الاصفهانی هم موردِ تَصریح واقع شُده است.
يكشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۲:۱۳