چَند سال پیش کَسی از مَن پُرسِشی کَرد که بسیار باعِثِ تَعَجُّبم شُد. پُرسید: شیخ عَبّاسِ قُمی که مُؤَلِّفِ مَفاتیح ال۟جِنان است، این مَطالِب را از کُجا آورده؟! آخِر مَگَر به او وَحی می شُده است؟!
پیدا بود کَسی که چُنین پُرسِشی می کُنَد از حال و هَوایِ تألیفِ کتابهایِ رِوائی و تَدوینِ مَأ۟ثورات بکُلّی بدور است و هیچ اِطِّلاعی ندارَد که مُحَدِّثانی چون شیخ عَبّاسِ قُمی که البتّه پَیامبر نیستند و به ایشان وَحی نمی شَوَد، خود، مَنبَعِ أَدعیه و زیارات و دَستورالعَمَل ها نیستَند؛ بَلکه رِوایات را از کتابهایِ پیشینیان نَقل می کُنَند، و آن پیشینیان هم به نوبۀ خود از گُذَشتگانِ خود نَقل کرده اند؛ و چُنین است که شیخ عَبّاسِ قُمی در مَفاتیح مَثَلًا به نَقل از مِص۟باح المُتَهَجِّدِ شیخِ طوسی ـ قَدَّسَ اللهُ سِرَّهُ القُدُّوسی ـ می آوَرَد که کَیفیَّتِ گُزاردِ فُلان عَمَلِ عِبادی یا زیارت یا ... چُنین و چُنان است و این عَمَلِ عِبادی فِی المَثَل از إِمامِ صادق ـ عَلَی۟هِ السَّلام ـ نَقل شُده است و ... . ... پیدا بود کَسی که چُنین پُرسِشی می کُنَد حتّیٰ یک بار چَند صَفحه از مَفاتیح را مُطالَعَه نکرده است تا ببینَد و بدانَد مُحَدِّثِ قُمی، اینجا می گویَد که شیخِ طوسی چُنین آورده، و آنجا می گویَد که ابنِ طاوس چُنان رِوایَت کرده، و جایِ دیگر می نویسَد در فُلان کتابِ شیخِ کَفعَمی چُنین و چُنان آمده است، و قِس عَلی هٰذا.
آن روز بناچار و به اندازۀ حوصَلۀ سائِل و مَسؤول، قَدری توضیح دادم؛ و البتّه نمی دانَم توانستم چگونگیِ تألیفِ اینگونه کتابها و سامانِ عرضۀ دُعاهایِ مَأ۟ثور و زیارتهایِ مَرویّ و دَستورالعَمَل هایِ دینی را از برایِ آن پُرسِشگَر روشَن بدارَم یا نه.
پَسان۟ تر، بارها و بارها بدان پُرسِش و آن پُرسِشگر اندیشیدم؛ اگرچه بی اِطِّلاعیِ او را از مَن۟هَج و مَبنایِ أَمثالِ شیخ عَبّاسِ قُمی، بَساطَتی بیش از اندازه شُماردم، از طَرَفی نیز به او و أَمثالِ او حَق دادم با خویشتن چُنین بیَندیشَند و أَهلِ عِلم را به دیدۀ تَردید بنگَرَند و خام اندیشانه بگویَند: «وقتی کَسی مَه۟بِطِ وحیِ خُداوندی نباشَد، چرا و از کُجا می توانَد به مَردُمان دَستورال۟عَمَلِ دینی و عِبادی بدِهَد؟». ... چرا حَق دادم؟ ... چون دیدم که شُماری از «أَهلِ علمِ» هَمروزگارِ ما، براستی مَنبعِ جوشِشِ دَستورال۟عَمَل هایِ دینی و عِبادی شُده اند و ـ لابُد ناخواسته ـ به شیوۀ بَعضِ "دُعانویسانِ" قَدیم و مُوافِقِ مَسلَکِ زُمره ای از "مُتَصَوِّفان" و پیروانِ مُرشِدهایِ سُلوکی و ...، از برایِ عَمَلِ دینی دَستورالعَمَل هایِ خاصّی صادر می کُنَند که بدین أَشکال بی شَک مَأثور نتوانَد بود؛ بلکه نمودارِ "اعتِمادِ" ایشان بر تَجارِب و دریافتهایِ شَخصیِ خودِ ایشان یا کسانی است که ایشان دیانت و صَلاحشان را مُعَوَّل داشته اند.
نمونه ای می آورم:
از یکی از عُلَمایِ تهران پُرسیده اند: «توصیۀ شما برایِ قبولی در آزمونِ دکترا چیست؟». مُشارٌإِلَیه ضِمنِ سفارِش به جِدّیَّت در مُطالعه و ... ـ که گُمان می کُنَم هم از نوعِ "توضیحِ واضِحات" است و هم هیچ اِختِصاصی به این آزمونِ بخُصوص ندارَد ـ، گُفته است: « ... به همین نیَّت یک مرتبه قُرآن را ختم کرده و 1
. کذا فی الأَصل. آوردنِ این «و»، پَس از وَجهِ وَصفی، خِلافِ مُختارِ فُصَحاست.
آن را به محضرِ حضرتِ نرجِس خاتون ـ عَلَیهَا السَّلام ـ هدیه نمایید. ... » 2
. رَهنمایِ طَریق ـ پُرسِشهائی برایِ زندگیِ بهتر از محضرِ اُستاد مُحَمَّدعَلیِ جاودان ـ، گِردآورنده: مُؤَسَّسۀ إیمانِ ماندگار، چ: 1، قُم: اِنتِشاراتِ مُطیع، 1394 هـ. ش.، ص 521.
.
مَطلوبیَّتِ خواندنِ قُرآن و نیز مَطلوبیَّتِ إِهدایِ ثَوابِ آن به أَرواحِ طَیِّبۀ أولیایِ إِلٰهی، موردِ تردید نیست؛ ولی رَبطِ این عَمَلِ بخُصوص با آن آزمونِ بخُصوص جایِ پُرسِش است. ... مَنشإِ این سفارِشِ ویژه کُجاست؟ ... مُستَنَدِ این دَستورالعَمَلِ خاص چیست؟ ... سفارِشِ خُصوصِ این عَمَل و إِهدایِ ثَوابِ آن به آن وَلیِّ مُعَیَّن، بر چه بُنیادی صورَت پَذیرُفته است؟
از همان عالِمِ دینی خواسته اند برایِ رَفعِ مُشکلِ شیرخواره ای شش۟ماهه که بسَختی شیر می خورَد و لذا کاهِشِ وزن یافته است، «توصیه» ای کُنَد. عالِمِ یادشُده هفت توصیۀ گوناگونِ عِبادی و بِهداشتی و خوراکی کرده است و از جُمله گُفته: « ... هر روز سورۀ "یس" را برایِ سلامتیِ إِمامِ زمان ـ عَلَیهِ السَّلام ـ بخوانید» 3
. همان، ص 523.
.
باز می گویم در مَطلوبیَّتِ خواندنِ قُرآن و خُصوصِ سورۀ "یس" و نیز مَطلوبیَّتِ آرزویِ سلامتِ إِمامِ زمان ـ عَلَی۟هِ السَّلام ـ، هیچ تردیدی نیست. آنچه سَزایِ مُناقَشَت می نمایَد، پیوَندِ خُصوصِ این عَمَلهایِ البتّه مَرغوب و مَطلوب است، با آن مُشکِلِ بخُصوص. آیتِ روشَنگر یا رِوایَتِ مُعتَبَر یا دَلیلِ شَرعیِ دیگری که این عَمَلِ بخُصوص را با آن مُشکِلِ بخُصوص پیوَند دِهَد، نداریم؛ و اگر هم صِرفِ مَطلوبیَّتِ شَرعیِ یک عَمَل مَطمَحِ نَظَر باشَد، بایَد پُرسید: وجهِ تَخصیصِ این عَمَل از میانِ هزاران هزار عَمَلِ مَطلوب چیست و مُستَنَدِ توصیۀ آن از سویِ یک عالِمِ دینی کُجاست؟ ... سَلیقۀ شَخص؟ ... تَجرِبۀ شَخصی؟ ... یا ... ؟
نمونه ها، بسیار است؛ و شُیوعِ چُنین سفارِشهایِ خاصّ و دستورالعَمَل هایِ ویژه در فَضایِ دینی و عِبادی ـ که گویا مُتَّکا و مُستَنَدی جُز سلائِقِ أَفراد و تَجاربِ آحاد نیز ندارَد ـ، به گُمانِ این کمترین ـ نَفَعَهُ اللهُ تَعَالیٰ بِمَحَبَّةِ الصّالِحین ـ، گامی است واپَسگرایانه به فَضایِ سالهایِ پیش از مَفاتیح الجِنان؛ سالهائی که در آن، سُنَّتهایِ "مُرشِدانـ"ـه و دُعانویسـ"ـانه فَضایِ جامعۀ دینی را انباشته بود و کتابی به نامِ مِفتاح الجِنان مُتناسِب با همان حال و هَوا و با اِشتِمال بر پاره ای از همانگونه سفارِشها و دستورالعَمَل۟ ها تألیف گردیده و تَداوُل یافته بود، و لذا «بَعضى از إِخ۟وانِ مُؤمِنين از [حاج شیخ عَبّاسِ قُمی] ... درخواست نمودند كه كتاب مِف۟تاح الجِنان را كه مُتَداوَل شُده بي۟نِ مردم، مطالعه [نماید] ... و آنچه از أَدعيۀ آن كتاب كه سَنَد دارد ذِكر [نماید] ... وآنچه را كه سَنَدش به نظرِ [وی] ... نرسيده ذِكر [ننماید] ... و إِضافه [کند] ... بر آن بعضِ أَدعيه و زياراتِ مُعتَبَره كه در آن كتاب ذِكر نشده» و مُحَدِّثِ قُمی «خواهشِ ايشان را إِجابت نمود ... و اين كتابِ [ مَفاتیح الجِنانِ مَعروف] را به همان ترتيب [و چونان واکُنِشی به آن پدیده ها] جَمع آور۟د... » 4
. نگر: کُلّیّات مَفاتیح ال۟جِنان، ثِقَةال۟إِسلام حاج شی۟خ عَبّاسِ قُمی، با تَرجَمه و تَصحیحِ: آیةالله حاج شی۟خ مُحَمَّدباقِرِ کَمَره ای، به خطِّ حاج طاهِرِ خوشنویس، چ: 9، تهران: کتابفُروشیِ إِسلامیّه، 1377 هـ. ش.، ص 18.
.
مَرحومِ مُحَدِّثِ قُمی در همین کتابِ شَریفِ مَفاتیح الجِنان سَخت بر مَش۟ی و مَنِشِ آنان که به عنوانِ مِثال، برایِ هر فَصل از فُصولِ صَدگانۀ دُعایِ جوشن خاصّیَّتی مذکور ساخته اند و مُوافِقِ سَلائِقِ خود سفارِشها و دستورالعَمَل۟ ها ترتیب داده اند می تازَد و از تَصَرُّف و نوآوری و اختِراع و إِب۟داع در آداب و سفارِشها و دستورالعَمَل۟ ها بسَختی می پَرهیزانَد 5
. نگر: همان، صص 566 ـ 570 ( پیش از بَیانِ «زيارتِ حضرتِ عَبّاس بن عَلىّ بن أَبى طالِب ـ عَلَيهِمُ السَّلام ـ»).
سَزاست طَلَبۀ عُلومِ دین ـ وَفَّقَهُمُ اللهُ لِإِح۟یاءِ سُنَنِ ال۟مُرسَلین! ـ، این بَیاناتِ مُحَدِّثِ پارسا و عابِد و پَرهیزگاری چون حاج شیخ عَبّاسِ قُمی ـ طابَ ثَراه ـ را بارها و بارها به نَظَرِ "اعتبار" بخوانَند و از غَی۟رَت و حِدَّتی که آن مَردِ شَریفِ عَزیز در حِفظِ حَریمِ دین و عِلم و تُراثِ مَأ۟ثور به خَرج می دِهَد درسها بگیرَند و بیهوده به تَسامُحاتِ پیروانِ «جَهَلۀ صوفیّه» در "نَقلِ مُتَساهِلانه" و آنگاه۟ "تأویل و تفسیرِ مُتَلاعِبانه" یِ نُصوص و مأثورات ـ که شیوۀ نکوهیدۀ این زُمرۀ پَریشان۟ گُفتار است ـ، اِغ۟تِرار و ـ ال۟عِیاذُ بِالله ـ اِع۟تِزاز نیابَند.
؛ وَال۟عِص۟مَةُ مِنَ اللهِ سُب۟حانَهُ وَ تَعَالَیٰ.

  • . کذا فی الأَصل. آوردنِ این «و»، پَس از وَجهِ وَصفی، خِلافِ مُختارِ فُصَحاست.
  • . رَهنمایِ طَریق ـ پُرسِشهائی برایِ زندگیِ بهتر از محضرِ اُستاد مُحَمَّدعَلیِ جاودان ـ، گِردآورنده: مُؤَسَّسۀ إیمانِ ماندگار، چ: 1، قُم: اِنتِشاراتِ مُطیع، 1394 هـ. ش.، ص 521.
  • . همان، ص 523.
  • . نگر: کُلّیّات مَفاتیح ال۟جِنان، ثِقَةال۟إِسلام حاج شی۟خ عَبّاسِ قُمی، با تَرجَمه و تَصحیحِ: آیةالله حاج شی۟خ مُحَمَّدباقِرِ کَمَره ای، به خطِّ حاج طاهِرِ خوشنویس، چ: 9، تهران: کتابفُروشیِ إِسلامیّه، 1377 هـ. ش.، ص 18.
  • . نگر: همان، صص 566 ـ 570 ( پیش از بَیانِ «زيارتِ حضرتِ عَبّاس بن عَلىّ بن أَبى طالِب ـ عَلَيهِمُ السَّلام ـ»).
    سَزاست طَلَبۀ عُلومِ دین ـ وَفَّقَهُمُ اللهُ لِإِح۟یاءِ سُنَنِ ال۟مُرسَلین! ـ، این بَیاناتِ مُحَدِّثِ پارسا و عابِد و پَرهیزگاری چون حاج شیخ عَبّاسِ قُمی ـ طابَ ثَراه ـ را بارها و بارها به نَظَرِ "اعتبار" بخوانَند و از غَی۟رَت و حِدَّتی که آن مَردِ شَریفِ عَزیز در حِفظِ حَریمِ دین و عِلم و تُراثِ مَأ۟ثور به خَرج می دِهَد درسها بگیرَند و بیهوده به تَسامُحاتِ پیروانِ «جَهَلۀ صوفیّه» در "نَقلِ مُتَساهِلانه" و آنگاه۟ "تأویل و تفسیرِ مُتَلاعِبانه" یِ نُصوص و مأثورات ـ که شیوۀ نکوهیدۀ این زُمرۀ پَریشان۟ گُفتار است ـ، اِغ۟تِرار و ـ ال۟عِیاذُ بِالله ـ اِع۟تِزاز نیابَند.
پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۹:۲۱