فاضِلِ مُعاصِر، دُکتُر بَشیر بن مُحمَّد بنِ عِصامِ مَس۟فٖیویِ مَراکِشی (به تعبیرِ فَشُردۀ خودشان: البشير عِصام المراكشی)، از عُلَمایِ عَرَبیَّت و فِقه و عَقائِد در مَغرِبِ عَرَبی و از أُدَباء و مُدَرِّسان و دُعاتِ شَریعَت إِسلامی در روزگارِ ما، در دَرسگُفتاری که در میانِ شُماری از دانِشجویان إِلقاء کَرده است (و گُزارِشِ تَصویریِ آن به بَرَکَتِ سامانه هایِ اِرتِباطیِ اِمروزین و "فَضایِ مَجازی" اِنتِشاری فَراگیر یافته)، دربارۀ مُطالعه و کتابخوانی نُکته ای بسیار تَنَبُّه۟ بَرانگیز و کاربُردی و دِل۟خواه مَجالِ طَرح داده است که در اینجا خُلاصه گونه ای از آن را بازمی نویسَم:
«هَریک از ما تنها با دَه۟ دَقیقه صَرفِ وَقت در هَر روز، می توانیم دانِشِ بسیاری بیاموزیم.
خواندَنِ هَر صَفحه از یک کتابِ مُتَعارَف در حُدودِ یک دَقیقه به دِرازا می کَشَد. روزانه با دَه۟ دَقیقه کتاب۟ خواندَن می تَوان در حُدودِ دَه۟ صَفحۀ مُتَعارَف را مُطالَعَه کرد. مَقصود، صفحۀ مُتَعارَفِ کتابهائی است چون سیَر أَعلامِ النُّبَلاءِ ذَهَبی ـ که در قَطعِ میانه (وَزیری) به چاپ رَسیده است ـ، نه کتابهائی چون فَت۟ح الباری یِ ابنِ حَجَرِ عَسقَلانی ـ که در قَطعِ بُزُرگ (رَحلی) چاپ شُده. آری؛ با خواندَنی نه چَندان سَریع، می تَوان در هَر دَقیقه، در حُدود یک صَفحه از کتابی مُتَعارَف را مُطالَعَه کَرد.
با این شیوه، یعنی: تنها با دَه۟ دَقیقه کتاب۟ خواندَن در هر روز، می تَوان در یک سال، بیش از سه هزار و ششصد صَفحه مُطالَعَه کَرد.
حال اگر حَجمِ هر کتابِ جِدّیِ مُتَعارَف را بی۟نِ سیصَد تا چهارصَد صَفحه مَحسوب کُنیم، با این شیوه، یعنی: تنها با دَه۟ دَقیقه کتاب۟ خواندَن در هر روز، سالانه در حُدودِ دَه۟ کتابِ جِدّی خوانده خواهَد شُد.
شایَد بگویید: دَه۟ تا کتاب که چیزی نیست!
أَمّا بایَد تَوَجُّه۟ کُنید که:
أَوَّلًا، همۀ این دَستآوَرد، تَنها و تَنها با دَه۟ دَقیقه، آری، "دَه۟ دَقیقه" کتاب۟ خواندَن در هر روز، حاصِل می گَردَد.
ثانیًا، این دَستآوَرد، یعنی: "مُطالَعَۀ دَه۟ کتابِ کامِل"، به هیچ روی۟، ناچیز نیست!
بسیاری کَسان را می شناسیم که سالها بَر ایشان می گُذَرَد و حتّیٰ یک کتابِ کامِل را مُطالَعَه نکرده اند! ... مُتأسِّفانه چُنین کَسانی را حتّیٰ در میانِ مَنسوبین به تَدَیُّن و تَعَهُّد و حتّیٰ در میانِ کسانی که طالِبِ عِلم و دانِشجو و ... نام دارَند نیز می بینیم.
هَمین خواندَن۟هایِ دَه۟ دَقیقه ای را هَرگز نَبایَد ناچیز شمرد.
شَخصی حِکایَت می کَرد که همین شیوه را آزموده است. وی که عادَت داشته هَر شَب پیش از خواب چَند صَفحه ای کتاب بخوانَد، به هَمین شیوه و با هَمین مُطالعۀ کوتاه۟ مُدَّت ولی مُستَمِرِّ پیش از خواب، کتابِ مَبسوط و مُفَصَّلِ ال۟مُفَصَّل مِن تاریخِ ال۟عَرَبِ قَبلَ الإِسلام نوشتۀ دکتر جَواد عَلی را ـ که در دَه۟ مُجَلَّدِ ستَبر به طَبع رَسیده است ـ، یک دور به طورِ کامِل مُطالَعَه کرده بود. در واقِع، این شَخص، پیش از خواب و زمانی که کار و بارِ روز به پایان رَسیده بوده است، به جایِ آن که ذِهنِ خود را رَها کُنَد تا در عالَمِ خَیالات و أوهام به اینجا و آنجا سَر بکَشَد و خاطِرش را در پَرسه زَنیٖ هایِ بیهوده و هَرزه گَردیٖ هایِ بی فَرجام یَله سازَد، اندَکی ـ و فَقَط، اَندَکی ـ کتاب خوانده است و کاری کرده که سَرانجام دَستآوردی بدین أَهَمّیَّت داشته است.
براستی، با هَمین صَرفِ وقت۟ هایِ دَه۟ دَقیقه ای، می توان کتابهایِ مُهِمّ و بُزُرگی را از آغاز تا اَنجام خوان۟د.
هَمین شیوۀ دَه۟ دَقیقه در هر روز را، می توان در بابِ نَوارها و پوشه هایِ صوتیِ عِلمی و آموزِشی به کار بَست.
اگر روزانه، تنها دَه۟ دَقیقه به یک نَوار یا پوشۀ صوتیِ عِلمی گوش فَرا دِهیم، بر فَرضِ آن که زَمانِ هر دَرس یک ساعتِ کامِل هم باشَد، شش۟ روزه می توان یک درسِ کامِل را شنید. در طولِ یک ماه می توان گوش فَرادادن به پَنج دَرسِ کامِل را به پایان بُرد، و در یک سال، شَصت جلسۀ دَرسی را.
با این شیوه، یعنی: تنها با صَرفِ دَه۟ دَقیقه در هر شبانه روز، در دَه سال، ششصَد جلسۀ درسیِ کامِل را می توان به پایان رَسانید؛ و این به هیچ روی۟، ناچیز نیست. ... ششصَد جلسۀ درسیِ کامِل، یعنی چندین دورۀ عِلمی و آموزِشی! ... آن۟ هم تنها با صَرفِ دَه۟ دَقیقه در هر شبانه روز!
هَمین شیوۀ دَه۟ دَقیقه در هَر روز را، می توان در حِفظ به کار بَست.
با صَرفِ دَه۟ دَقیقه در هَر شبانه روز، بسادگی می توان بیش و کم "دو بیت" از یک مَنظومه را از بَر کرد. پس در درازنایِ یک سال، می توان حُدودِ هَفتصَد بیت حِفظ کرد. در درازنایِ دَه۟ سال، با این شیوه، می توان حُدود هَفت أَلفیّه (مَنظومه هایِ تَقریبًا هزاربی۟تی) یِ عِلمی را از بَر کرد. حال۟، فَرض کنید کَسی هَفت مَنظومۀ عِلمیِ مُهمِّ اینچُنین را در دانشهائی مانَندِ نَحو و بَلاغَت و فِقه و أُصولِ فقه و کَلام و ...، پیوسته در ذِهن داشته باشَد و بتوانَد عِندَ اللُّزوم بدانها مُراجعه کُنَد. چُنین کَسی براستی در عِدادِ "أَهلِ عِلم" ـ به مَعنایِ راستینِ آن ـ خواهَد بود. آری؛ تَنها با صَرفِ دَه۟ دَقیقه در هر شبانه روز و انَدکی مُرور و بازخوانی، در طَیِّ دَه۟ سال، می توان چُنین حَجمِ شایانِ تَوَجُّهی از عُلوم را در گنجینۀ خاطِر انباشت، و بالنَّتیجه از "دانِشوَران" شُد.
دیگر إِشکال کُجاست؟ ... چرا نشسته ایم؟! ... .
بیایید از همین امروز دیگر نگوییم: وَقت نداریم، فُرصَت نداریم، ... !
واقعیَّت آنست که ما، دَه۟ دَقیقه که هیچ، "دَه۟ها دَقیقه" در اختیار داریم که از آن بدُرُستی بَهره نمی بَریم.
بسیاری از ما بآسانی، "نیم۟ ساعَت" و "یک ساعَت" و "دو ساعَت" و "سه ساعَت" در شَبانه روز را می توانیم صَرفِ چُنین کارها کُنیم. این، تازه دربابِ مَردُمانِ عادی است که در شَبانه روز غالِبًا یکی دو ساعَتِ قابِلِ استفاده برایِ چُنین کارها دارَند. حِسابِ "بیٖکارگان" و تودۀ عاطِل و باطِل ـ که پُرشُمار نیز هَستند!! ـ جُداست! ... آنان، "دَه۟ ساعت" و "بیست ساعَت" هم در اختیار دارَند؛ بلکه مالِکِ تَمامیِ شب و روزِ خویش اند! ولی ... ... .
آیا جایِ شگفتی نیست که با این۟ هَمه فُرصَت و إِمکان، وقتی از بسیاری از ما بپُرسَند: چه خوان۟ده ای؟ چه آموخته ای؟ چه از بَر کَرده ای؟، ...، پاسخ این باشَد که: "هیچ"؟!؟!؟!».
سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۴:۳۹