در پَیِ انتشارِ یادداشتِ «جُستار در مَعنایِ نیم۟ بی۟تی از خاتِمَۀ شاهنامه» بَر صفحۀ «یادگارستان»، پِژوهَندۀ گرامی، جَنابِ آقایِ شهابِ رویانیان ـ دامَ إِفضالُه! ـ، از نوشَهر قَلَم رَنجه کرده، پیشنِهادِ مُخلِص را در فَهمِ سُخَنِ فردوسیِ بُزُرگ، به شَواهد و توضیحاتی چَند، تأیید و تَکمیل و تَذییل فرمودند. بَخشِ کانونیِ نامۀ مُفیدِ ایشان را که در واقِع تَکمِلَهای است بر آن گُفتار، با سپاسگُزاریِ فراوان از بَذلِ مَحَبَّتی که فرمودهاند، در اینجا میآورم.
آقایِ رویانیان مَرقوم فرمودهاند:
"در کتاب زینالاخبار و ترجمه و شرح عربی آن نیز اصطلاح «زهره کَفیدن» به معنای «غم شدید» به کار رفته است:
«و جهان از آواز ایشان کر خواست گشت. و مردمان مدهوش کردند، و هر کس که از ترکستان و ماوراءالنهر اندران لشکرگاه حاضر بودند، زهره شان بخواست کفید» (زینالاخبار، ابیسعید عبدالحی بن الضحاک بن محمود گردیزی، محقق: عبدالحی حبیبی، دنیای کتاب، چ 1، تهران، 1363، ص 406).
این عبارت در ترجمهٔ عربی زینالاخبار اینچنین برگردانده شده است: «فأصموا الآذان من الأصوات و أدهشوا الموجودین، و اغتم کل من حضر فى هذا المعسکر من الترکستان أو ما وراء النهر غما شدیدا» (زینالاخبار ـ ترجمهٔ عربی ـ، ابوسعید عبدالحى بن الضحاک بن محمود گردیزى، تعریب: عفاف السید زیدان، المجلس الاعلى للثقافة، چ 1، قاهره، 2006م، ص 265).
مترجم عربی، در توضیح عبارت «زهره شان بخواست کفید» نوشته است: «هذا اصطلاح من اصطلاحات الکلام و الحوار مازال مستعملا فى أفغانستان، و هو کنایة عن الغم الشدید (لغات عامیانهٔ فارسى افغانستان، تألیف عبدالله افغاننویس. ص 315 کابل) / المترجم» (همان، ص 291).
با رجوع به فرهنگ مذکور، مشاهده میشود که برای دو اصطلاح «زهره تَرَق» و «زهره کَفَک»، معادل «غمگین و دلتنگ» آمده و «زهره تَرَق شدن» نیز «کنایه از غم و غصهٔ زیاد مردن» معنی شده است (لغات عامیانهٔ فارسی افغانستان، عبدالله افغانینویس، بلخ، چ 2، 1369، ص 315).
در فرهنگ نفیسی نیز «زهره ترک» به معنای «دلشکسته» آمده است (فرهنگ نفیسى، 5 جلد، علی اکبر نفیسی، خیام، چ 1، تهران، ج 3، ص 1795).
همچنین در کتاب افضلالتواریخ اصطلاح «کفیدهخاطر» به معنای غمگین و دلسرد آمده است: «عموم مردم، به کلى، از این سخنان کفیده خاطر شدند و از دولت ناامید گشتند» (افضل التواریخ، غلامحسین افضل الملک، تصحیح: منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، نشر تاریخ ایران، چ 1، 1361، تهران، ص 49).
«بندگان اقدس همایون که مردم را کفیده خاطر دیدند، وى را معزول کردند. تمام ایران، به استثناى سى چهل نفر تا صد نفر، از عزل وى خوشحال شدند و بشاشتها کردند و تهنیتها به یکدیگر دادند و مضمونها گفتند و شعرها ساختند» (همان، ص 232-233).
به نظر میرسد کاربرد اصطلاح «زهره کفیدن» و ریختهای املایی و ترکیبات نزدیک به آن، در معنای «غمگین و اندوهگین و دلسرد شدن»، در حوزهٔ خراسان بزرگ رایجتر بوده که آثار آن هم اکنون در فارسی افغانستان باقی مانده است. جدا از خود فردوسی که خراسانی بود، صاحبان بسیاری از شواهدی هم که برای اثبات حدس خود آوردهاید (بیهقی و مولوی و رودکی) و همچنین گردیزی، مؤلف زینالاخبار، اهل خراسان بزرگ بودند و میدانیم که خاقانی نیز شوق خراسان داشت.".
پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۵۹