دیک دِی۟ویٖس (Dick Davis)، أَدیب و نویسَندۀ انگلیسی که تَرجَمۀ بَرخی از آثارِ قَدیم و جَدیدِ فارسی را به زبانِ انگلیسی در کارنامۀ خویش دارَد، در یادداشتی که بَر تَرجَمۀ فارسیِ کتابش، حَماسه و نافَرمانی 1
حَماسه و نافَرمانی (بَررَسیِ شاهنامۀ فِردوسی)، دی۟ک دِی۟ویٖس، تَرجَمۀ سُهرابِ طاوسی، چ: 1، تهران: اِنتِشاراتِ ققنوس، 1396هـ.ش.
، نوشته است، از تَجرِبۀ خود در خواندَنِ مَتنِ کامِلِ شاهنامه برایِ نَخُستین بار، بمُناسَبَت۟، سُخَن گُفته و حکایَت کرده است که خواندَنِ شاهنامه را با مَتنِ نُه۟‌جِلدیِ شاهنامه‌یِ چاپِ مُسکو (ویراستِ نَخُست) که دانِشجویانِ ایرانی‌اش به او هَدیّه کرده بودند آغازیده است. دِی۟ویٖس می‌نویسَد: « ... در انگلستان ... خواندَنِ نِظام۟‌مَندِ تمامِ کتاب را از آغازِ جِلدِ أَوَّل تا پایانِ جِلدِ نُهُم شُروع کردم. به خاطِر دارَم که در ابتدا پیشرفتم بسیار کُند بود و جِلدِ أَوَّل زَمانِ زیادی از مَن گرفت؛ أَمّا هَمچُنان که پیش می‌رفتم، با اِصطِلاحات و واژه‌هایِ زبانِ فِردوسی بیشتر آشنا می‌شُدم، سُرعَتِ خواندَنَم بیشتر می‌شُد به طوری که خواندَنِ همۀ هَشت جِلدِ باقیمانده زمانی بَرابَر با جلدِ أَوَّل گرفت. ... » 2
حَماسه و نافَرمانی، ص 7.
.
دِی۟ویٖس بر نُکتۀ مُهمّی اَنگُشت نِهاده است: آشنائی با اِصطِلاحات و واژه‌هایِ زبانِ فردوسی. 3
. اگر دِی۟ویٖس آنگونه که بَرخی می‌گویَند (سَنج: بُخارا، ش 120، مِهر و آبانِ 1396 هـ.ش.، صص 333 ـ 335، یادداشتِ آقایِ أَبوالفَضلِ خَطیبی)، دَر خواندَن و فَهم۟‌کردَنِ شاهنامه یِ حَکیمِ طوس، از کامیابان بوده است و مَعانیِ بیتهایِ نه‌چَندان آسان۟‌یاب را نیز نیک دَریافته، سِرِّ مُوَفَّقیَّتِ وی را، دَر هَمین کوشائی و صَرفِ وَقت بَرایِ آشنائی با اِصطِلاحات و واژه‌هایِ زبانِ شاهکارِ فِردوسی بایَد جُست.

در درازنایِ سالهائی که با عامّۀ کِتابخوانان سَر و کار داشته‌ام، بارها با کَسانی رویاروی بوده‌ام که می‌خواسته‌اند شاهنامه‌خوانی را بیاغازند و اینَک می‌پُرسیدند که از کُجا و چگونه بایَد شاهنامه‌خواندَن را آغاز کُنَند. به دیگَر سُخَن، بسیارَند کَسانی که می‌پُرَسند: مَدخَلِ شاهنامه‌خوانی کُجاست؟
مَدخَلِ شاهنامه‌خوانی، به گُمانِ این دوستدار، آشنائی با اِصطِلاحات و واژه‌هایِ زبانِ فردوسی است. یَعنی أَوَّل بایَد لاأَقَل یک یا دو داستانِ پُر و پیمانِ شاهنامه را بدِقَّت و با نُکته‌سَنجی‌هایِ لُغَوی و دَستوری و سَبک۟‌شناختی دَر مُطالعه گِرِفت؛ پَس از آن، "خود راه بگویَدَت که چون بایَد رَفت"!
مُطالعۀ بَعضِ شُروحی که دَر قالبِ دَرسنامه بَر داستانهایِ کلیدی و مُهمّی "رُستَم و سُهراب" و "رُستَم و اِسفندیار" نوشته شُده است و بَر شَرحِ مَبسوط و مَفهومی از لُغات و أَبیات اِشتِمال دارَد (مانَندِ آنچه آقایانِ دکتر أَنوَری و دکتر شِعار فَراهَم ساخته‌اند و زیرِ نامِ غَم۟نامۀ رُستَم و سُهراب و رَزم۟نامۀ رُستَم و اِسفندیار بارها چاپ و بازچاپ شُده است)، بَرایِ این مَقصود مُناسِب به نَظَر می‌رَسَد.
هَمچُنین بَرخی از گُزیده‌هایِ شاهنامه را می‌توان مَدخَلِ شاهنامه‌خوانی قَرار داد؛ به شَرطی که گُزیده‌گَر در توضیحِ لُغات و أَبیات دَست و دِلبازی کَرده باشَد تا خوانَندۀ مُبتَدی، از این رَهگُذَر، با بَخشِ عُمده‌ای از اِصطِلاحات و واژه‌هایِ زبانِ فردوسی آشنائی به هَم رَسانَد. 4
بَرخی از گُزیده‌گَران بَر این باور اند که نَبایَد هَمۀ دُشواریها را توضیح داد و ...، تا جایِ جُست‌وجو و فَعّالیَّت بَرایِ خوانَنده باقی باشَد و مُخاطَب ـ بویژه اگر در زُمرۀ "دانشجویانِ" دانِشگاههاست ـ، به آسان۟‌یابی و پُخته‌خواری خو نَکُنَد. مَن۟‌بَنده با این رویکَرد هَمداستان نیستَم و تَسهیلِ هَرچه بیشتَرِ کارِ مُبتَدیان را حُسن می‌دانَم، نه عی۟ب. آری، دَر نوشتارهائی که مُخاطَبانِ آن نه مُبتَدیان، که مُتَوَسِّطان و مُنتَهیان اند، از بابِ تَقَدُّمِ دیگر مَصالِح می‌توان از تَسهیٖلِ کَلام و تَسبیٖلِ مَرام تَن زَد؛ لیک مُخاطَبِ چُنان گُزیده‌ها، کارآزمودگانِ اُستخوان۟‌خُردکَردۀ عِل۟م و أَدَب نیستَند؛ و تَوَقُّعِ مُحال نَبایَد کَرد.


  • حَماسه و نافَرمانی (بَررَسیِ شاهنامۀ فِردوسی)، دی۟ک دِی۟ویٖس، تَرجَمۀ سُهرابِ طاوسی، چ: 1، تهران: اِنتِشاراتِ ققنوس، 1396هـ.ش.
  • حَماسه و نافَرمانی، ص 7.
  • . اگر دِی۟ویٖس آنگونه که بَرخی می‌گویَند (سَنج: بُخارا، ش 120، مِهر و آبانِ 1396 هـ.ش.، صص 333 ـ 335، یادداشتِ آقایِ أَبوالفَضلِ خَطیبی)، دَر خواندَن و فَهم۟‌کردَنِ شاهنامه یِ حَکیمِ طوس، از کامیابان بوده است و مَعانیِ بیتهایِ نه‌چَندان آسان۟‌یاب را نیز نیک دَریافته، سِرِّ مُوَفَّقیَّتِ وی را، دَر هَمین کوشائی و صَرفِ وَقت بَرایِ آشنائی با اِصطِلاحات و واژه‌هایِ زبانِ شاهکارِ فِردوسی بایَد جُست.
  • بَرخی از گُزیده‌گَران بَر این باور اند که نَبایَد هَمۀ دُشواریها را توضیح داد و ...، تا جایِ جُست‌وجو و فَعّالیَّت بَرایِ خوانَنده باقی باشَد و مُخاطَب ـ بویژه اگر در زُمرۀ "دانشجویانِ" دانِشگاههاست ـ، به آسان۟‌یابی و پُخته‌خواری خو نَکُنَد. مَن۟‌بَنده با این رویکَرد هَمداستان نیستَم و تَسهیلِ هَرچه بیشتَرِ کارِ مُبتَدیان را حُسن می‌دانَم، نه عی۟ب. آری، دَر نوشتارهائی که مُخاطَبانِ آن نه مُبتَدیان، که مُتَوَسِّطان و مُنتَهیان اند، از بابِ تَقَدُّمِ دیگر مَصالِح می‌توان از تَسهیٖلِ کَلام و تَسبیٖلِ مَرام تَن زَد؛ لیک مُخاطَبِ چُنان گُزیده‌ها، کارآزمودگانِ اُستخوان۟‌خُردکَردۀ عِل۟م و أَدَب نیستَند؛ و تَوَقُّعِ مُحال نَبایَد کَرد.
دوشنبه ۳ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۲:۰۵