رُخ۟دادِ شگَرفِ «عاشورا» و سَرنوشتِ خون۟بارِ شَهیدِ نینوا ـ که دُرود و آفَرینِ خُدای۟ بَر او باد! ـ، این قابِلیَّت را داشته است که به جَهانِ ناپی۟داکَرانِ أَساطیر راه بُگ۟شایَد.
هَم "عاشورایِ حُسَی۟نی" و سرگُذَشتِ شَهیدانِ آن، أُسطوره آفریده و دَر پارهای از گُزارِشها و نَقلها و تَلَقّیها با چهرۀ أُسطورهای نمایان شُده است، و هَم "بَرخی از أَساطیر" بَر ذِهن و ضَمیرِ واگویهگَرانِ این رُخ۟دادِ شگَرف أَثَر گُذاشتهاند و خود را دَر تَصَوُّرِ عامّه از واقِعَۀ کربَلا دَخیل کَردهاند و به پارهای از نَقلهایِ تاریخی رَنگ و لُعابِ ویژهای بَخشیدهاند که دَر رِوایاتِ مَردُمانۀ رُخ۟دادِ طَف و طومارهایِ تَعزیه و مانَندِ آن، جلوهها کَرده است.
بدین۟سان رُخ۟دادِ عاشورا و شَهادَتِ سالارِ شَهیدان ـ صَلَواتُ اللهِ وَ سَلامُهُ عَلَی۟ه ـ، با عالَمِ أَساطیر پیوَند خور۟ده؛ و این پی۟وَند، مَحاسِنی دارَد و مَعایِبی.
از مَحاسِنِ این پی۟وَند، تَم۟هیدِ حُضورِ گُستَردۀ «عاشورا»ست دَر عَرصۀ هُنَرها و تَسهیلِ نُفوذ و رُسوخِ «عاشورا»ست دَر عَواطِفِ عامّه و ذِهنهایِ خوگَر به عَوالِمِ أَساطیری.
از مَعایِبِ این پی۟وَند، تَس۟هیلِ إِمکانِ تَحریفِ حَقائِقِ تاریخی و نیز تَمهیدِ جُلوسِ عَواطِف است بَر أَریکۀ عَقل و اِبتِعادِ ما از عَقلانیَّت دَر تَحلیلِ «عاشورا».
پی۟وَندگرفتنِ رُخ۟دادی شگفت و ستُرگ چون واقِعَۀ عاشورا با جَهانِ أُسطورهها، أَمری است ناگُزیر. هیچ رُخ۟دادِ تاریخیِ عَظیم از این دَست نیست که بناگُزیر و دَر وِجدانِ جَماعَت، با أَساطیر واردِ بِدِه۟بِستان نَشَوَد. چُنین پی۟وَندِ بَیوسان را گُسَلانیدَن نَتوان. لیک باید هَمواره هُش۟یارانه چگونگیهایِ این پی۟وَند را تَحتِ نَظَر داشت و حَتَّیالمَقدور از آثارِ زیان۟بارِ آن جلوگیری کَرد و با تَقویَتِ رویکَردهایِ عَقلانی و تَحقیقی و تَدقیقی از بَسطِ بیاندازۀ خوانِشهایِ أَساطیری مُمانَعَت نمود.
دَر مَقامِ "توضیح" و "تَمثیل" میتَوانیم گُفت:
ما ناچاریم دَربارۀ رُخ۟دادهایِ تاریخی ـ مَثَلًا جُنبِشِ مُخ۟تارِ ثَقَفی یا سَفارَتِ مُسلِم بنِ عَقیل ـ به زبانِ سینِما هَم سُخَن بگوییم. زبانِ سینِما، اِقتِضائاتِ ویژۀ خویش را دارَد؛ جلوههایِ مَأ۟لوفِ سینِمائی و رَوَندِ داستانگوییِ تَصویری و لُزومِ پُرکَردَنِ حُف۟رههایِ رِوایَتِ تاریخی، میانِ رِوایَتِ سینِمائی و رِوایَتِ تاریخی جُدائی میاَندازَد؛ و این جُدائی، ناگُزیر است.
اَکنون دو راه پیشِ رویِ ماست: یا بایَد رِوایَتِ سینِمائی را موقوف کُنیم و تاریخِ إِسلام را از حُضور دَر دُنیایِ تَصویر مَحروم سازیم و به رِوایَتِ خُشکِ تاریخی که مُخاطَبَش غالِبًا أَهلِ تَخَصُّص اند و لا غی۟ر، بَسَنده کُنیم ـ که میدانَم و میدانید: شُدَنی نیست ـ؛ یا بایَد به رِوایَتهایِ سینِمائی هَم مَجالِ ظُهور و بُروز دِهیم و لیٖک نَگُذاریم رِوایَتِ تاریخی بکُلّی تَحتَالشُّعاعِ رِوایَتهایِ سینِمائی قَرار گیرَد و هَمواره بینَنده و مُخاطَب را به تَفاوُتهایِ سِرِشتینِ رِوایَتهایِ سینِمائی و رِوایَتهایِ تاریخی (که مَقولهای است جَهانی و اِختِصاصی هَم به ما نَدارَد) تَوَجُّه۟ دِهیم، تا هَمواره تَفاوُتِ داستان و تاریخ، و أُسطوره و واقِع، و مَجاز و حَقیقَت، مَدِّ نَظَر باشَد؛ دُرُست همان طور که مُخاطَبانِ مُطَّلِعِ آثارِ هُنَری و مَثَلًا بینَندگانِ تَعزیه، میانِ شمرِ تَعزیه و شمرِ تاریخ فَرق میگُذارَند و هَریَک را به جایِ خویش مینشانَند و فَهم میکُنَند و هیچگاه شمرِ تَعزیه را به جُرمِ مُساهَمَت دَر فاجِعَۀ کَربَلا و شَهادَتِ ولیِّ خُدا به مَحکَمه نَمیکَشانَند!
يكشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۸:۲۳