شابِّ فاضِل و میردامادپِژوهِ کوشا، آقایِ حُسَینِ نَجَفی ـ دامَ عُلاه ـ دربارۀ نُکتهای از رسالۀ تَصحیفاتِ میرِداماد که به تَصحیح و تَحشیۀ داعی در کتابِ مُعَلِّمِ ثالِث به چاپ رسیده است، حدسی زدهاند شایانِ تأمُّل. از جَنابشان درخواستم دَر این باره یادداشتی مَرقوم دارَند. چُنین کردند. اینک آن یادداشت (بی دَخل و تَصَرُّف؛ و با سپاس از لُطفی که دَر حقِّ من مَبذول داشتهاند):
نکتهای دربارۀ رسالۀ «التصحیفاتِ» میرداماد
رسالۀ «التصحیفاتِ» میرداماد، سالها پیش با تصحیح محقّقانه و حوصلهمندانۀ دوست عزیز و دانشمند، جناب استاد جویا جهانبخش منتشر شده است. علیرغم استواری متن و اتقان کار مصحّح، این رساله هنوز با برخی ابهامات متنی و فرامتنی مواجه است؛ فيالمثل هنوز بهیقین دانسته نیست که مخاطب – و به اصطلاح منطقی، «خصمِ» – میرداماد در این رساله دقیقًا چه کسیست. حدسهایی که بر پایۀ جدالهای علمیِ میرداماد و شیخ بهایی صورت پذیرفته و شیخ را طرف خطاب میر معرّفی میکنند، با موانع تاریخی و محتوایی مواجه بوده، چندان پذیرفتنی نیستند. قصد من نیز در این یادداشت کوتاه، حلّوفصلِ این ابهام فرامتنی نیست؛ بلکه میخواهم به مطلب دیگری دربارۀ متن رساله بپردازم.
***
در عبارات آغازین رسالۀ «التصحیفات» آمده است:
«.... و بعد، فالمعروض علی سیّد العلماء الراسخین – لا زال ظلاله مبسوطًا علی آل العلم و حزب الیقین – أنّ ...» (التصحیفات (بهپیوست کتاب معلّم ثالث)، ص277).
جناب آقای جهانبخش احتمال دادهاند که مراد از «سیّدالعلماء الراسخین» خود میرداماد است و این عبارت، بخشی از پرسشیست که به محضر میر عرضه شده و او پاسخ را در ادامۀ آن نوشته است؛ همانطور که در آغاز کتاب شرعةالتسمیة چنین کرده است. (همان، پانویس3).
امّا به نظر بنده، رسالۀ التصحیفات بر سه ضلعِ «مؤلّف»، «خصم» و «حَکَم» استوار است و علاوه بر میرداماد و خصم او، پای فرد دیگری نیز در میان است. نخستین نامه از مکاتبات میر که در مجموعۀ «مصنّفات میرداماد» آمده، نامهای است خطاب به میرمحمّدمؤمن استرآبادی 1 ، دانشمند و طبیبِ شهیر مقیم هندوستان. میرداماد در این نامۀ محترمانه و متواضعانه، میرمحمّدمؤمن را «سیّدالعلماء المتبحّرین» خطاب کرده و آورده است:
«... معروض خدمت سامیِ آن عقول مقدّسه آنکه بعضی از حثالةالأعرابِ این دیار که همه بذور حسد و زروع عناد و آباء لدد و ابنای لدادند، بر مشاکلۀ ظلمت در معارضۀ نور، با مخلص در افتاده، سوداء خام تکافؤ در دیگ خیال مقابله و مجادله میپزد و در بعضی از مسائل ارتضاع، از روی جهالت و بر سبیل عدم بصیرت، جدال میورزیدند. صونًا للدین عن تحریف القالین در مباحث رضاع کتاب موسوم به «ضوابطالرضاع» مؤلَّف آمده.
در این وقت، چون ورع و تقویانتباه مولانا عبدالهادی مازندرزانی – که از دعاگویان آستانۀ مقدّسآشیانۀ آن مخدوم العلماء المتقدّمین است – نمود که بریدی در غایت استعجال متوجّه آن آستانه است، چندی از اغلاط و جهالات مُجادلِ مُعاند در شرح احادیث و ضبط الفاظ ادعیه که مبلغ و بضاعتِ دانش و درجۀ تحصیل و مرتبۀ تدیّن از آن معلوم میشود، به عرض رسانید تا ملاحظه فرمایند که کار حقّ با مشاکسۀ این مُبطلین چه شکل افتاده است». (مصنّفات میرداماد، ج1، صص593-594).
از این عبارات بر میآید که دو رسالۀ ضوابطالرضاع و التصحیفاتِ میرداماد در دایرۀ جدالی خاصّ و در مواجهه با فرد یا جریانی معیّن نگاشته شدهاند. علاوه بر این، رسالۀ التصحیفات به پیوستِ همین نامه و بهشکایت از نظرات علمیِ آن فرد یا جریان، برای محمّدمؤمن استرآبادی نوشته شده و میرداماد تلویحًا وی را به حَکَمیّت طلبیده است؛ لذا، مراد از «سیّدالعلماء الراسخین» در ابتدای متن التصحیفات، میر محمّدمؤمن استرآبادی خواهد بود.
اگر این حدس درست باشد، میرداماد رسالۀ التصحیفات را پیش از وفات محمّدمؤمن استرآبادی – یعنی جمادیالأوّل 1034 هجریقمری – به قلم آورده است.
و السلام
حسین نجفی
نکتهای دربارۀ رسالۀ «التصحیفاتِ» میرداماد
رسالۀ «التصحیفاتِ» میرداماد، سالها پیش با تصحیح محقّقانه و حوصلهمندانۀ دوست عزیز و دانشمند، جناب استاد جویا جهانبخش منتشر شده است. علیرغم استواری متن و اتقان کار مصحّح، این رساله هنوز با برخی ابهامات متنی و فرامتنی مواجه است؛ فيالمثل هنوز بهیقین دانسته نیست که مخاطب – و به اصطلاح منطقی، «خصمِ» – میرداماد در این رساله دقیقًا چه کسیست. حدسهایی که بر پایۀ جدالهای علمیِ میرداماد و شیخ بهایی صورت پذیرفته و شیخ را طرف خطاب میر معرّفی میکنند، با موانع تاریخی و محتوایی مواجه بوده، چندان پذیرفتنی نیستند. قصد من نیز در این یادداشت کوتاه، حلّوفصلِ این ابهام فرامتنی نیست؛ بلکه میخواهم به مطلب دیگری دربارۀ متن رساله بپردازم.
***
در عبارات آغازین رسالۀ «التصحیفات» آمده است:
«.... و بعد، فالمعروض علی سیّد العلماء الراسخین – لا زال ظلاله مبسوطًا علی آل العلم و حزب الیقین – أنّ ...» (التصحیفات (بهپیوست کتاب معلّم ثالث)، ص277).
جناب آقای جهانبخش احتمال دادهاند که مراد از «سیّدالعلماء الراسخین» خود میرداماد است و این عبارت، بخشی از پرسشیست که به محضر میر عرضه شده و او پاسخ را در ادامۀ آن نوشته است؛ همانطور که در آغاز کتاب شرعةالتسمیة چنین کرده است. (همان، پانویس3).
امّا به نظر بنده، رسالۀ التصحیفات بر سه ضلعِ «مؤلّف»، «خصم» و «حَکَم» استوار است و علاوه بر میرداماد و خصم او، پای فرد دیگری نیز در میان است. نخستین نامه از مکاتبات میر که در مجموعۀ «مصنّفات میرداماد» آمده، نامهای است خطاب به میرمحمّدمؤمن استرآبادی 1
مصحّحِ مصنّفات میرداماد، مخاطب این نامه را بهخطا «ملّاشمسای گیلانی» دانسته است.
«... معروض خدمت سامیِ آن عقول مقدّسه آنکه بعضی از حثالةالأعرابِ این دیار که همه بذور حسد و زروع عناد و آباء لدد و ابنای لدادند، بر مشاکلۀ ظلمت در معارضۀ نور، با مخلص در افتاده، سوداء خام تکافؤ در دیگ خیال مقابله و مجادله میپزد و در بعضی از مسائل ارتضاع، از روی جهالت و بر سبیل عدم بصیرت، جدال میورزیدند. صونًا للدین عن تحریف القالین در مباحث رضاع کتاب موسوم به «ضوابطالرضاع» مؤلَّف آمده.
در این وقت، چون ورع و تقویانتباه مولانا عبدالهادی مازندرزانی – که از دعاگویان آستانۀ مقدّسآشیانۀ آن مخدوم العلماء المتقدّمین است – نمود که بریدی در غایت استعجال متوجّه آن آستانه است، چندی از اغلاط و جهالات مُجادلِ مُعاند در شرح احادیث و ضبط الفاظ ادعیه که مبلغ و بضاعتِ دانش و درجۀ تحصیل و مرتبۀ تدیّن از آن معلوم میشود، به عرض رسانید تا ملاحظه فرمایند که کار حقّ با مشاکسۀ این مُبطلین چه شکل افتاده است». (مصنّفات میرداماد، ج1، صص593-594).
از این عبارات بر میآید که دو رسالۀ ضوابطالرضاع و التصحیفاتِ میرداماد در دایرۀ جدالی خاصّ و در مواجهه با فرد یا جریانی معیّن نگاشته شدهاند. علاوه بر این، رسالۀ التصحیفات به پیوستِ همین نامه و بهشکایت از نظرات علمیِ آن فرد یا جریان، برای محمّدمؤمن استرآبادی نوشته شده و میرداماد تلویحًا وی را به حَکَمیّت طلبیده است؛ لذا، مراد از «سیّدالعلماء الراسخین» در ابتدای متن التصحیفات، میر محمّدمؤمن استرآبادی خواهد بود.
اگر این حدس درست باشد، میرداماد رسالۀ التصحیفات را پیش از وفات محمّدمؤمن استرآبادی – یعنی جمادیالأوّل 1034 هجریقمری – به قلم آورده است.
و السلام
حسین نجفی
- مصحّحِ مصنّفات میرداماد، مخاطب این نامه را بهخطا «ملّاشمسای گیلانی» دانسته است.
يكشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۳۸