دریغا که بی ما بسی روزگار
برویَد گُل و بـشکُـفَد نوبَهار
(کلّیّاتِ سعدی، چ أَمیرکبیر، ص 383)
نَظَری به نوشتارهایِ بعضِ گُزارَندگان بوستانِ سعدی چُنین مینماید که گویا ایشان، «نوبهار» را در این بیتِ شیخِ شیراز به معنایِ فصلِ بهار و بهاران گرفتهاند.
آقایِ صدرالدّینِ زمانیان در شرحِ خویش بر بوستان (ص 741)، در معنایِ «بروید گل و بشکفد نوبهار» نوشته است:
«گلها و سبزهها میرویند و نوبهاران فرا میرسند.».
آقایِ منوچهر حقگو در نثر بوستان (ص305) نوشته:
«در گلستانها گلها خواهند رویید و شاخههایِ خشک در نوبهاران شکوفه خواهند کرد».
در ترجَمۀ انگلیسیِ جی. ام. ویکنز (G.M.Wickens) میخوانیم (گلستان و بوستان، چ هِرمس، ص 1205):
«The rose grows and the spring will blow».
هرچند یکی از معانیِ «نوبهار» همین بهاران و فصلِ بهار است، در این بیتِ بوستان گویا نوبهار بدین معنا نیست.
در فرهنگِ بزرگِ سخن (چ:1، 8/ 8011) یک معنایِ «نوبهار» را «سبزۀ نورُسته؛ گل و شکوفۀ تازه روییده» نوشته و این شاهد را از «نظامی» به دست دادهاند:
زِ هَر شاخی شـکفته نوبهاری
گرفته هر گُلی بر کف نثاری
در لغتنامۀ دهخدا یکی از معنایِ «نوبهار» را «سبزۀ نورُسته» نوشتهاند با همان شاهد از نظامی و این سه شاهدِ دیگر:
*در این باغ اگر نوبهاری بود
ز بادِ خـزانـش غـباری بود
فردوسی
*چریده گاو گـیلی در کـنارش
گهی آبش خورد گه نوبهارش
فخرالدّین اسعد
*به دستی گـلی داشـتی آبدار
به دستِ دگر دستهای نوبهار
شمسی (یوسف و زلیخا)
همچنین یکی از معانیِ این واژه را «قسمی گل» نوشتهاند (که «یادداشتِ مؤلّف» است) با این شاهد:
* نوبهار از غنچه بیرون شد به یک تو پیرهن
بیدمشک انداخت تا دیگر زمستان پوستین
گمان میکنم در بیتِ موردِ گفتوگویِ ما از بوستانِ سعدی نیز، «نوبهار»، مُطلَقِ گُل و شکوفۀ تازهرُسته، یا نوعِ خاصِّی از گُل و شکوفه باشد.
آشنایان به زبانِ شیخِ شیراز میدانند که سعدی، خودِ واژۀ «بهار» را نیز به معنایِ «گل و شکوفه» به کار بُرده است؛
مثلًا در:
گر بهار و لاله و نسرین نروید گو مَروی
پرده بردار ای بهار و لاله و نـسرینِ من!
نیز در:
گُلا و تازه بَهارا ! تویی که عارِضِ تو
طراواتِ گُـل و بویِ بـهـارِ مـن دارد
(نگر: گزیدۀ غزلیّاتِ سعدی یِ أَنوَری، چ: 11، ص 124).
سه شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۴۸