لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۶۰۶٫۹۳۷ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۷۵ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۲۳۷
    بازدید از این یادداشت : ۱٫۹۲۷

    پر بازدیدترین یادداشت ها :

    دَر ماجَراىِ شَهادَتِ حَضرَتِ أَبوالفَضْل عَبّاس بنِ عَلیّ بن أَبی‌طالِب ـ عَلَيْهِمُ الصَّلاةُ وَ السَّلام ـ (که داستانِ دِلاوری و جانْفَشانی و ازخودگُذَشتگیِ او هَمواره بَخشی از تَکانْ‌دِهَنده‌تَرین بَخْشهایِ "تاریخِ خونْبارِ عاشورا"ست)، دَر میانِ ذاكِران و گويَندگان حِکایَتی مَشْهور و زَبانگَرد است حاکی از این كه «... عَبّاس ... دَست فَرا بُرد و كَفى آب بَرگِرِفت تا بياشامَد، تشنگىِ سَيِّدالشُّهَداء ـ عَلَيْهِ السَّلام ـ دَر خاطِرَش صورَت بَست؛ آب را از كَف بَرافشانْد و مَشْک را پُرآب نمود و از شَريعه [= آبِشْخور، جاىِ دَرآمَدن به آب] بيرون شتافْت، مَگَر خويشتَن به لَشكَرگاهِ برادَر برَسانَد و كودَكان را از زَحمَتِ تشنگى برَهانَد ...» ( ناسِخ التَّواريخ ـ دَر أَحوالاتِ حَضرَتِ سَيِّدالشُّهَداء عَلَيْهِ السَّلام ـ، لِسانُ‌المُلک ميرزا مُحَمَّدتَقىِ سِپِهْر، چ: 4، تِهران: اِنْتِشاراتِ كِتابچى، 1379 هـ.ش.، 2/344 و 345).
    این حِکایَت، با این تَفْصیل، دَر مَنابعِ کُهَن و مُعتَبَرِ موجود، مَسْطور نیست. از هَمین رویْ، بَرخی آن را دَر زُمْرۀ رِوایاتِ نامُسْتَنَدِ حَماسۀ عاشورا اِنگاشته‌اند، و اِندِراجِ مَضْمونِ این حِکایَت دَر ضِمنِ نَقلْ‌هایِ داستانْ‌گونۀ بَعضِ مَنابِعِ نِسبَةً مُتأخِّرِ نه‌چَندان موثوق (سَنج: تاریخ و مَقْتَلِ جامِعِ سَیِّدُالشُّهَدا ـ عَلَیْهِ السَّلام ـ، گُروهی از تاریخْ‌پِژوهان، زیرِ نَظَرِ: حُجَّةالإِسلام‌والْمُسلِمین مَهْدیِ پیشوایی، چ: 1، قُم: اِنْتِشاراتِ مُؤَسَّسۀ آموزِشی و پِژوهِشیِ إِمام خُمینی ـ قُدِّسَ سِرُّهُ الشَّریف ـ، 1389 هـ.ش.، 1 / 844 و 845)، این خَیال را دامَن زَده است که أَصلِ حِکایَتِ إیثارِ حَضرَتِ أَبوالفَضْل ـ عَلَیْهِ السَّلام ـ دَر بابِ «آب» نیز ریشۀ تاریخی کُهَن نَداشته باشَد و از زُمرۀ آن پیرایه‌هایِ داستانی بشُمار آیَد که حِکایَتْ‌گویان به نیَّتِ بیشْ شورانیدَنِ عَواطِفِ سامِعان نَقل می‌کَرده‌اند. ... ... چُنین نَبایَد پنداشت.
    هَرچَند تَفْصیلِ حِکایَت، چُنان که گُفتیم، دَر مَنابعِ دیرین و مُعتَبَرِ موجود، مَسْطور نیست؛ لیک گُواه و سَنَدِ تاریخیِ مُهِمّی دَر دَست داریم که نیک نشان می‌دِهَد مَضْمونِ این حِکایَت، یا حِکایَتی از این دَست، لاأَقَل دَر سَدۀ دُوُمِ هِجْری مَعْروفِ بَعْضِ أَهْلِ نَظَر بوده، و آنچه دَر مَقاتِلِ مُتَأَخِّر آمَده، ریشه‌ای بسیار کُهَن دارَد؛ هَرچَند که تَفْصیلِ جُزئیّاتِ آن بَر ما مَعْلوم نَباشَد.
    آری؛ سوكْسُروده‌ای بَس عَتیق دَر دَست است که نشان می‌دِهَد این ماجَرا، یا ماجَرائی از این دَست، فِی‌الْجُمْله ریشۀ قَدیم و قَویم داشته است؛ لیک مُنْکِران از این سَنَد و دَلالَتَش غَفْلَت کَرده‌اند.
    آن سوكْسُروده را از کِتابِ کِرامَندِ مَقاتِل الطّالِبيّينِ أَبوالفَرَجِ اصفهانى (284 - 356 هـ.ق.) می‌آوریم:
    «أَحَقُّ النَّاسِ أَن يُبْكَىٰ عَلَيْهِ
    فَتًى أَبْكَى الْحُسَيْنَ بِكَرْبَلَاءِ
    أَخُوهُ وَ ابنُ وَالِدِهِ عَلِيٍّ
    أَبُوالْفَضْلِ الْمُضَرَّجُ بِالدِّمَاءِ
    وَ مَنْ وَاسَاهُ لايَثْنِيهِ شَيْءٌ
    وَ جَادَ لَهُ عَلَىٰ عَطَشٍ بِمَاءِ
    »
    ( مَقاتِل الطّالِبيّين، أَبوالْفَرَج الْأَصْفَهانیّ، قَدَّمَ لَه وَ أَشرَفَ عَلىٰ طَبْعِه: كاظِم المُظَفَّر، النَّجَف الأَشْرَف: مَنْشورات الْمَكتَبَة الْحَيْدَريَّة وَ مَطبَعَتها، 1385 هـ.ق.، ص 55) 1 . نیز نگَر: فیْضُ الدُّموع (شَرحِ زندگانی و شَهادَتِ إِمام حُسَیْن ـ عَلَیْهِ السَّلام ـ با نَثرِ فارسیِ فَصیح و بَلیغ)، مُحَمَّدإِبراهیمِ نَوّابِ تِهرانی مُلَقَّب به بَدایِعْ‌نگار، مُقَدّمه [و] تَصحیح وتَحقیق: أَکبَرِ ایرانیِ قُمی، چ: 1، قُم: مُؤَسَّسۀ اِنْتِشاراتِ هِجرَت ـ و ـ تِهْران: دَفتَرِ نَشْرِ میراثِ مَکتوب، 1374 هـ.ش.، ص 159. .
    يَعْنى:
    «سَزاوارترينِ مَردُمان به آن كه بَر وىْ بگريَند، جَوانى است كه ديدۀ حُسَيْن ـ عَلَيْهِ السَّلام ـ را دَر كَربَلا سِرِشْكْبار كَرد: بَرادَرَش و پورِ پدَرَش، عَلى؛ يَعْنى: أَبوالفَضْل، آن به خونِ خويش گُلْگون! هَمو كه خاطِرِ حُسَيْن ـ عَلَيْهِ السَّلام ـ را تَسَلّى مى‌بَخشيد و چيزى پُشتَش را خَم نَمى‌تَوانِست كَرد. هَمو كه با هَمۀ تشنگى آب را نِثارِ حُسَيْن كَرد!».
    این «هَمو كه با هَمۀ تشنگى آب را نِثارِ حُسَيْن كرد!»، عَلَی‌الظّاهِر إِشارَت است به هَمان حِکایَتِ مَشْهور و زَبانگَرد دَر میانِ ذاكِران و گويَندگان؛ و اَگَر تَطبيق و اِستِنْباطِ نگارَنده صَحيح باشَد، اين شِعْر، پُشتوانه و گُواهِ بسيار كُهَنى است از بَراىِ نَقلِ پیشْگُفته که بَرخی آن را بی‌ریشه اِنگاشته‌اند.
    خودِ این سوكْسُروده یک سَنَدِ تاریخی و فَرهَنگی است که نشان می‌دِهَد چُنین مَضْمونی / ذِهْنیَّتی، سَده‌ها پیش از آن که بَرخی از مَقاتِلِ مَشهور و مُتَداوَل تَدوین گَردَد، وُجود داشته است. ... آن هَم نَزدِ چه کَسانی؟ ... نَزدِ خاندانِ خودِ حَضرَتِ عَبّاس ـ سَلَامُ اللهِ عَلَیْه.
    از دیرباز گُفته‌اند و شنیده‌ایم که: أَهْلُ الْبَیْتِ أَدْریٰ بِما فِی الْبَیْتِ.
    سَرايَندۀ این سوكْسُروده، خود از زاد و رودِ حَضرَتِ أَبوالفَضْل عَبّاس بنِ عَلی ـ سَلامُ اللهِ عَلَیْهِمَا ـ‌ است و از کَسانی که بالطَّبْعْ پاسْداشْت و رِوایَتِ حَقائِقِ أَحوالِ آن بُزُرگ و وُقوف بَر أَخبارِ ویْ، از ایشان مُتَوَقَّع است. ... ... اين بيْتها که آمَد، سُرودۀ "فَضْل بنِ مُحَمَّد بنِ حَسَن بنِ عُبَيْدالله بنِ عَبّاس بنِ عَلى ـ ع ـ" است (نگَر: شَرح الأَخبار فى فَضائلِ الأَئمَّةِ الأَطهار [ـ عَلَيْهِمُ السَّلام ـ]، القاضى أَبوحَنيفَة النُّعمان بن مُحَمَّد التَّميمىّ المَغرِبىّ، تَحقيق: السَّيِّد مُحَمَّد الحُسَيْنىّ الجَلالىّ، ط: 2، قُم: مُؤَسَّسَة النَّشر الإِسلامىّ ـ التّابِعَة لِجَماعَةِ المُدَرِّسين ـ، 1414 هـ.ق.، 3 / 193)؛ و این که چُنین کَسی، دَر چُنان تاریخی، از چُنین واقِعَه‌ای خَبَر می‌دِهَد، اَرزِشِ اِسْتِنادی و تاریخیِ فَوقَ‌العٰادَه دارَد؛ ... وَ الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی هَدَانَا لِهٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا الله.


    ۱. . نیز نگَر: فیْضُ الدُّموع (شَرحِ زندگانی و شَهادَتِ إِمام حُسَیْن ـ عَلَیْهِ السَّلام ـ با نَثرِ فارسیِ فَصیح و بَلیغ)، مُحَمَّدإِبراهیمِ نَوّابِ تِهرانی مُلَقَّب به بَدایِعْ‌نگار، مُقَدّمه [و] تَصحیح وتَحقیق: أَکبَرِ ایرانیِ قُمی، چ: ۱، قُم: مُؤَسَّسۀ اِنْتِشاراتِ هِجرَت ـ و ـ تِهْران: دَفتَرِ نَشْرِ میراثِ مَکتوب، ۱۳۷۴ هـ.ش.، ص ۱۵۹.
    چهارشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۰۴
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت

    س-ج
    ۹ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۳۴
    سلام و احترام
    حضرت استاد، بنده نقلی هم شنیده ام که در مقتلی آمده است: حضرت عباس ع آب را در کف دستشان، ل نزدیک لبشان بردند تا اسبشان که از آشامیدن آب امتناع می کرد، به تبعیت از ایشان آب بنوشد. این روایت متفاوت هم برایم جالب بود که نشان می دهد ابوالفضل العباس ع اصلا قصد نوشیدن آب نداشتند!
    با سپاس
    پاسخ:
    سلام و سپاس
    مصطفی پیرجمال
    ۱۴ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۴:۱۳
    جالب بود
    ممنون بابت دقت شما
    محمد
    ۹ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۶
    حضرت استاد جویا جهانبخش ،
    حضرتعالی از مفاخر سرزمین ایران و جهان اسلامید اما صد حیف که قدر شما در جامعه ما مغفول مانده ، سلامتی و عمر طولانی را از خداوند متعال برای شما خواستارم.
    مجتهدی
    ۲۴ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱:۰۴
    آفرین بر این بصیرت
    زنده باشی
    سماواتی
    ۲۲ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۳:۳۱
    سلام مجدد. در اینکه بسیاری مجعولات از جمله همین حکایت ریشه ای داشته که بعدها شاخ و برگ داده شده من هم موافقم. مانند داستان عروسی قاسم که از تازه داماد کربلا حسن مثنی اقتباس شده است.
    اما آنچه باعث شد نظر قبلی داده شود آن بود که اگر دو تا به میخ کوفته اید یکی هم به نعل بزنید تا نوشتار شما خدای ناکرده دستاویز عوام الناس برای آن حکایت آنچنانی نباشد که کهنترین منبع آن گویا مناقب ابن شهر آشوب به نقل از مقتل منسوب به ابی مخنف است.
    در هر حال از صبر و حلمتان در بازتاب نقد سپاسگزارم.
    پاسُخ:
    سلامٌ عَلَیکُم
    وَفَّقَکُمُ الله لکلِّ خَیر
    سماواتی
    ۲۱ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۴:۱۸
    با سلام. باید از طرفداران این حکایت پرسید در آن موقعیت چه کسی چنین صحنه ای را دیده که آن را نقل کند؟!!
    اصل حکایت را گویا مجلسی در بحارالانوار از منبعی نامعتبر نقل کرده است. و اگر بنا باشد با تشبیهات شاعرانه و زبان خیالی شعر اصل و اساسی برای این قبیل حکایات تراشید که خیلی از مجعولات را باید پذیرفت.
    بنده آنچه از شعر می فهمم این است که حضرت عباس که خود تشنه بود رفت برای امام آب بیاورد و در این راه قربانی شد. اما تطبیق آن داستان یعنی دم رود رفتن و آب برداشتن و یاد آمدن و آب ریختن با این بیت از متن بیت برنمی آید و جز با تفسیر میسر نمی شود.

    پاسُخ:
    سَلامٌ عَلَیکُم
    نَه این یادداشت دَر توثیقِ سَراپایِ آن حِکایَت است؛ نَه فَهمِ شُما از عِبارَتِ عَرَبیِ شِعر صَحیح است؛ نَه آنچه دَر شِعر موردِ اِستِنادِ بَنده بوده به «تشبیهات شاعرانه و زبان خیالی شعر» رَبطی دارَد.
    یادداشتِ بَنده دَر تَبْیینِ ریشۀ قَدیمِ أَصلِ حِکایَتِ إیثارِ حَضرَتِ أَبوالفَضْل ـ عَلَیْهِ السَّلام ـ است دَر بابِ «آب»؛ آن هَم إیثارِ آب نِسبَت به سالارِ شَهیدان ـ سَلامُ الله عَلَیْه. این مَضمونِ عَریق و عَتیق، بظاهِر دَر ضمنِ حِکایَت یا حِکایَتهائی دَر منابعی ناموثوق بازپَردازی شُده است؛ لیک فارغ از شاخ و برگهایِ سپَسین، أَصلِ آن ریشه‌دار است. هَمین!
    یادداشت، موجود است و مُراجعۀ دوباره، مُمکِن.