مقالات شهريور ۱۳۹۳
واژۀ " رِثا / رِثاء "( به معنایِ : گریستن و مویه گری بر مُتَوَفّیٰ ، واگویه گریِ نیکیهایِ مُتَوَفّیٰ ، ستودنِ مُتَوَفّیٰ در شِعر یا نَثرِ أَدیبانه ،... ) ، یکی از واژگانی است که در زبانِ امروز سخت موردِ سهل انگاری و ستم و إِجحاف قرار گرفته است ، دستِ کم از سه چشم انداز :
ألف )خوانِش :
"رِثا / رِثاء" را بسیاری از هَمروزگارانِ ما به زبرِ یکم (: رَثا / رَثاء ) می گویند و می...
دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۹:۵۷
شیخِ بی هَنْبازِ شیراز، سَعدیِ شیرینْ سخنِ شکّرْشکن ، در غزلِ:
"آبِ حیاتِ مَنَست خاکِ سرِ کویِ دوست
گر دو جـهان خُرَّمیست ، ما و غمِ رویِ دوست"
می فرماید :
دوست بـه هنْـدویِ خـود گر بـپـذیـرد مـرا
گوشِ من و تا به حشْر حلْقۀ هنْدویِ دوست
( کلّیّاتِ سَعدی ، چ أمیرکبیر ، ص450 ، غ 105 ؛ و: غزلهایِ سَعدی ، چ یوسُفی ، ص222 ، غ 484).
شادروان استاد پرویزِ اتابکی ، در...
دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۹:۵۳
در زُمرۀ رُباعیّاتِ غنائیِ شیخِ شیراز می خوانیم:
روزی نَظَرش بر منِ درویش آمد
دیدم که معلّمِ بَداندیش آمد
نگذاشت که آفتاب بر من تابد
آن سایه گران چو ابر در پیش آمد
( کلّیّاتِ سعدی ،چ أَمیرکبیر، ص 671 )
آقایِ بهاءالدّینِ اسکندریِ ارسنجانی ،دربارۀ این رباعی ، بدُرُست نوشتهاند:
"...ظاهراً اشاره به حادثه ای خاص ـ در عالم واقع و یا در خیال...
چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۲۵
شیخِ شیراز، " سَعدیِ " بیهَنباز ، در غزلِ دِلنوازِ " که برگذشت که بویِ عَبیر میآیَد ؟ / که میروَد که چُنین دِلپَذیر میآیَد ؟ " ، میفرماید :
هزار جامۀ معنی که من بَراندازم
به قامتی که تو داری قَصیر میآیَد
( کلّیّاتِ سَعدی ، چ أَمیرکبیر ، ص516 ، غ 288 ).
خانمِ فَرَحِ نیازکار در شرحِ غزلیّاتِ سعدی ( چ: 1 ، تهران : هِرمِس ـ با همکاریِ مرکزِ سعدیشناسی ـ ، 1390 هـ . ش...
چهارشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۱۹
در میانِ رُباعیّاتِ موجود در کلّیّاتِ شیخِ أجل سعدی ـ که مَعَ الأسف، بسیار کم هم موردِ توجّه واقع شده است ـ ، رُباعیی هست از این قرار:
شمع ارچه به گریه جانگدازی می کرد
گریه زده، خندۀ مجازی می کرد
آن شوخ، سَرَش را ببُریدند و هنوز،
اِستاده بُد و زبان درازی می کرد
این، موافقِ ضبطِ ویراستِ زنده یاد محمّدعلیِ فروغی است ( کلّیّات سعدی، چ أَمیرکبیر، ص...
پنجشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۱۶
تا یک سرِمویی از تو هستی باقی ست
اندیشۀ کارِ بُت پرستی باقی ست
گفتی بُتِ پندار شکستم ، رَستم
آن بُت که ز پندار شکستی ، باقی ست
( کلیّاتِ سعدی، چ أَمیرکبیر، ص 841 ).
آقایِ بهاءالدّینِ اسکندریِ ارسنجانی در یکی از پانوشتهایِ نسخۀ آراسته شان از رُباعیهایِ شیخِ أَجَل سعدی، در توضیحِ بیتِ دومِ چارانۀ موردِ بحث نوشتهاند: "تـــأکیدی است ازسوی شیخ بر ژرفای بت پرستی...
يكشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۰۵
در داستانِ ملاقاتِ سعدی و جوانِ خوبرویِ نحوآموز در جامعِ کاشغر، در کلّیّاتِ سعدی یِ چاپِ أمیرکبیر که از مُتَداوَلترین چاپهایِ کلّیّاتِ شیخ است، خواندهایم:
« ... و همی خواند: ضَرَبَ زیدٌ عمروا و کان المتعدّی عمرواً» (ص 139)
«عمروا» چنان که دیده میشود در هر دو مورد با «واو» کتابت شده است.
کتابتِ «عَمروا» (با واو)، به کلّیّاتِ سعدی یِ چاپِ أمیرکبیر اختصاص...
پنجشنبه ۱۳ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۵۷
آرتور جِفری (Arthur Jeffery)، کشیشِ مسیحیِ وابسته به کلیسای متدیست (ف: 1960 م.)، که با همان رویکردِ مبلّغانۀ کلیسائیاش، آثاری چند در قلمروِ اسلامپِژوهیِ استشراقی پدید آورده است، به واسطۀ تألیفِ کتـابِThe Foreign Vocabulary of Quran در جهانِ قرآن پِژوهی اشتهار دارد.
این کتاب که به بررسیِ واژگانِ غیر عَرَبیّ الأصل در زبانِ قرآن میپردازد و مجموعهای از واژگانِ قرآنی را بدین منظور...
پنجشنبه ۶ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۰۶
دوستی گفت: بخشِ تصاویرِ جشن نامۀ آیة اللهِ استادی (قم: نشرِ مورّخ، 1393 ﻫ .ش.) را دیدهای که در آن عکسِ آقایِ استادی را در حضورِ مرحومِ شیخ محمّدتقیِ شوشتری چاپ کردهاند (ص 1072) و زیرش نوشتهاند: «آیة الله استادی و بهلول» ؟! گفتم: آری! دیدم و «آسانگیرانه» از کنارش گذشتم! گفت: چرا «آسانگیرانه»؟! گفتم: به دو جهت:
أوّلًا، سَهوی است که رُخ داده، و عَقل و نَقل گُواه است که ما...
يكشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۴۲
در کتاب إِمام رضا ـ علیه السّلام ـ و فرقههایِ شیعه (زهرا بختیاری، چ:1، بنیادِ پِژوهشهایِ إِسلامیِ آستانِ قدسِ رضوی ـ ع ـ ، 1392ﻫ . ش. ، ص 191)، ذکرِ حدیثسازیِ «یونس بن ظَبیان» را إِرجاع دادهاند به:
«ابن غضائری، احمد بن حسین، رجال ابن الغضائری، ج1، ص 101»
این نشانی با رجالِ ابن غضائری یِ ویراستۀ حضرتِ استاد جلالی ـ دام إِجلالُه ـ از حیثِ صفحه سازگار است و در صفحۀ...
يكشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۳۶
پاسخ:
سلام و سپاس از نیکوگُمانیِ شُما
إِن شاءَ الله تَدارُک خواهد شُد.
با تشکر
پاسخ:
سلام و سپاس از لطف شُما
بعون الله رشتۀ کار را باز به دست خواهیم گرفت.
من برا شما و نوشته های ادبیتون خیلی ارزش قایلم، کمی هم از طریق دوست و آشناها از پیشینه شما شنیدم ، البته من مصاحبه شما رو تو اینترنت هم خوندم، بعلاوه اون موقع که به عنوان شاگرد برتر مدرسه شمارو نشون دادند و صحبت میکردین هم یادمه ، یکی شما یادمه ، و یکی هم اون آقاپسر دانش آموزی که زیر چراغ کوچه درس میخواند، خدا همه رو عاقبت بخیری و زندگی آرام و شاد عنایت کند، خدا به شما توفیق داده و راه درستی انتخاب کردین ، نوشته ها و مقالات شما برا من مثل اشعار حافظه ، جملات زیبا و وزین، گاهی من فکر میکنم ما چقدر تو فارسی صحبت کردن اشتباه داریم ، یکی از مثالایی که خیلی من حرص می خورم و خیلی هم استفاده میکنیم، استفاده از ش هست به جای را، دیگه حتی تو اخبار هم وارد شده. متاسفانه خودم هم اینطور صحبت میکنم ، گاهی فکر میکنم ما روزی از چند تا لغت فارسی استفاده میکنیم ، خیلی کم ، اینطور که نمیشه ، فارسی نسل بعد از نسل ماهم ضعیف تر، درسته بعضیها متخصصند ، ولی برای عموم باید تدبیری بیندیشند ، بفرض مثال من به یه نفر بگم بیندیش، بهم میگن فارسی بگو، فارسی روان دیگه زیادی روان شده ، لغتی استفاده نمیشه
پاسخ:
سلام و سپاس از مِهر و عنایتتان
پایَنده و پیروز باشید
نظرِ شريفِ جناب عالي راجع به كتاب " فواكه البساتين " تأليف ميزراي طهراني چيست ؟
آيا اين كتاب را براي مطالعه مناسب مي دانيد يا به نظرتان فقط يك " كنّاشة الفوائد " است ؟
أفيدونا أفادكم الله
پاسخ:
سلام علیکم
من کتاب یادشده را، در کتابفروشی دیده و تنها تَصَفُّحی إِجمالی کردهام و با این پایه از وُقوف بیگُمان صلاحیت إِظهارِ نَظَرِ دَقیق دربارۀ آن نَدارَم .
پیروز باشید!
با سلام و احترام خدمت استاد جهانبخش دامت برکاته
رساله ای به نام رساله عدم سهو النبی(ص) به شیخ مفید(ره) منتسب شده است. در صحت این انتساب اختلاف نظر وجود دارد. بعضی گفته اند مرحوم مجلسی در ج 107 بحار الانوار ص 167 انتساب این رساله به مرحوم شیخ مفید را انسب دانسته است. در صورت امکان جناب استاد اگر نظرتان را در این باره اعلام فرمایید سپاسگزار خواهم بود. دعا گو و دعا جو.
اسفندیار صفری
پاسخ:
سلام و درود و سپاس
آری، در انتسابِ رسالۀ یادشده گُفتوگوست و بویژه برخی از ایستارهایِ تیز و تُندِ مُندَرِج دَر آن درنگانگیزست. مَنبَنده دربارۀ این اِنتِساب تحقیقی علی حِده نکردهام و همواره انتسابِ آن را را به شیخِ مفید تنها به اعتمادِ قولِ مشهور راجح دانستهام.
از دیگرسو، میانِ آثارِ مسلّم الانتساب به شیخِ مفید آن اندازه هماهنگی نمیبینم تا مثلًا از آن سنجهای برگیرم و انتسابِ این رساله را مُنکِر شوم.
چُنین مینمایَد که آثارِ شیخ در أَدوارِ مختلفِ حیاتِ او بر حسبِ اقتضائاتِ گوناگون و با جهتگیریهائی که لزومًا هَمسان نیست پدید آمده باشد؛ و العلم عند الله.