مقالات بهمن ۱۳۹۳
آقایِ جلالِ ستّاری در گفت و گوئی با مجلّۀ کتابِ هفتۀ خبر ( ش 18 ، 27 / 10 / 1393 هـ . ش . ، صص 44 ـ 54 ) ، غَرائِبی را مجالِ طَرح داده اند که هریک شایانِ درنگ و تأمّلِ بسیار است و شاید از برایِ آنان که تا امروز به زَوایایِ أَنظار و دیدگاههایِ شخصیِ ایشان توجُّهی یا تنبُّهی نیافته بوده اند ، از جهتِ تجدیدِ نظر در شناختی کلّی که از یک مترجم و پِژوهندۀ بنام داشته اند ، مُغتَنَم باشد...
پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۹
1 . علّامه سَیِّد محمَّدحُسَینِ طَباطَبائی ـ قَدَّسَ اللهُ رُوحَهُ العَزیز ـ ، صاحبِ تفسیرِ المیزان و دیگر مؤلَّفات و رَسائِلِ خُرد و کَلان ، چه در تفکُّرِ تفسیری و تفسیرِ اجتهادیِ قُرآنِ کریم ، و چه در سُنَّتِ فَلسَفیِ إِسلامی ، از نوآوران و استوارْگامانِ روزگارِ ما بوده است ، و بدین هردو نیز بِحَق آوازه ای بُلَند یافته . لیک تفسیر و فلسفه ، تنها زمینه هایِ...
پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۷
باِحْتِمال در سَدۀ أَخیرِ تاریخِ فرهنگِ ما ، مِعْراجُ السَّعادَه یِ مُلّا أَحمدِ نَراقی ( 1185 ـ 1245 هـ . ق . ) ـ رِضوانُ اللهِ تَعَالَی عَلَیه ـ ، شایعْترین و مُتَداوَلْ ترین کتابِ أَخلاقیِ دینی بوده است ، و نامِ ملّا أَحمدِ نراقی ـ هرچند که وی پدیدآورندۀ آثارِ گوناگونِ پُرشماری است ـ از برایِ تودۀ مردمانِ کتابْخوان و کتابْ دیده ، بیش از هرچیزِ دیگر ، تَداعیگرِ...
پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۴
مَقولۀ «مالْ باختگی» ، در این مَرزِ پُرگُهَر ، خاصّه در سالهایِ أَخیر که به أَنواعِ أَخبارِ حاکی از مَفاسِدِ عظیم و شَرم آورِ اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و « غیره » ، خوگر شده ایم ، و به طورِ أَخَص ، با تَجرِبۀ آن هَشت سالِ زمستانی و گَزاینده ای که درهایِ دولتِ روسفید و پاکْ دَستِ « مُعجزۀ هزارۀ سوُم » بر رویِ «إِعجاز»هایِ گونه گون باز بود ! ، دیگر چَندان غیرِ...
پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۰۴
پاسخ:
سلام و سپاس از نیکوگُمانیِ شُما
إِن شاءَ الله تَدارُک خواهد شُد.
با تشکر
پاسخ:
سلام و سپاس از لطف شُما
بعون الله رشتۀ کار را باز به دست خواهیم گرفت.
من برا شما و نوشته های ادبیتون خیلی ارزش قایلم، کمی هم از طریق دوست و آشناها از پیشینه شما شنیدم ، البته من مصاحبه شما رو تو اینترنت هم خوندم، بعلاوه اون موقع که به عنوان شاگرد برتر مدرسه شمارو نشون دادند و صحبت میکردین هم یادمه ، یکی شما یادمه ، و یکی هم اون آقاپسر دانش آموزی که زیر چراغ کوچه درس میخواند، خدا همه رو عاقبت بخیری و زندگی آرام و شاد عنایت کند، خدا به شما توفیق داده و راه درستی انتخاب کردین ، نوشته ها و مقالات شما برا من مثل اشعار حافظه ، جملات زیبا و وزین، گاهی من فکر میکنم ما چقدر تو فارسی صحبت کردن اشتباه داریم ، یکی از مثالایی که خیلی من حرص می خورم و خیلی هم استفاده میکنیم، استفاده از ش هست به جای را، دیگه حتی تو اخبار هم وارد شده. متاسفانه خودم هم اینطور صحبت میکنم ، گاهی فکر میکنم ما روزی از چند تا لغت فارسی استفاده میکنیم ، خیلی کم ، اینطور که نمیشه ، فارسی نسل بعد از نسل ماهم ضعیف تر، درسته بعضیها متخصصند ، ولی برای عموم باید تدبیری بیندیشند ، بفرض مثال من به یه نفر بگم بیندیش، بهم میگن فارسی بگو، فارسی روان دیگه زیادی روان شده ، لغتی استفاده نمیشه
پاسخ:
سلام و سپاس از مِهر و عنایتتان
پایَنده و پیروز باشید
نظرِ شريفِ جناب عالي راجع به كتاب " فواكه البساتين " تأليف ميزراي طهراني چيست ؟
آيا اين كتاب را براي مطالعه مناسب مي دانيد يا به نظرتان فقط يك " كنّاشة الفوائد " است ؟
أفيدونا أفادكم الله
پاسخ:
سلام علیکم
من کتاب یادشده را، در کتابفروشی دیده و تنها تَصَفُّحی إِجمالی کردهام و با این پایه از وُقوف بیگُمان صلاحیت إِظهارِ نَظَرِ دَقیق دربارۀ آن نَدارَم .
پیروز باشید!
با سلام و احترام خدمت استاد جهانبخش دامت برکاته
رساله ای به نام رساله عدم سهو النبی(ص) به شیخ مفید(ره) منتسب شده است. در صحت این انتساب اختلاف نظر وجود دارد. بعضی گفته اند مرحوم مجلسی در ج 107 بحار الانوار ص 167 انتساب این رساله به مرحوم شیخ مفید را انسب دانسته است. در صورت امکان جناب استاد اگر نظرتان را در این باره اعلام فرمایید سپاسگزار خواهم بود. دعا گو و دعا جو.
اسفندیار صفری
پاسخ:
سلام و درود و سپاس
آری، در انتسابِ رسالۀ یادشده گُفتوگوست و بویژه برخی از ایستارهایِ تیز و تُندِ مُندَرِج دَر آن درنگانگیزست. مَنبَنده دربارۀ این اِنتِساب تحقیقی علی حِده نکردهام و همواره انتسابِ آن را را به شیخِ مفید تنها به اعتمادِ قولِ مشهور راجح دانستهام.
از دیگرسو، میانِ آثارِ مسلّم الانتساب به شیخِ مفید آن اندازه هماهنگی نمیبینم تا مثلًا از آن سنجهای برگیرم و انتسابِ این رساله را مُنکِر شوم.
چُنین مینمایَد که آثارِ شیخ در أَدوارِ مختلفِ حیاتِ او بر حسبِ اقتضائاتِ گوناگون و با جهتگیریهائی که لزومًا هَمسان نیست پدید آمده باشد؛ و العلم عند الله.