بسیار دیده و شنیده شُده است که کثیری از عامیانِ روزگارِ ما و گاه بَعضِ مُنتسبین به عِلم نیز نامِ کتابِ شَریفِ مَفاتیح الجِنانِ حاج شیخ عَبّاسِ مُحَدِّثِ قُمی ـ رَفَعَ اللهُ دَرَجَتَه ـ را، به زَبَرِ جیم، یعنی: «مَفاتیح الجَنان»، تَلفُّظ می کُنَند که خَطایِ واضِحِ فاضِح است.
«جِنان»، جَمعِ «جَنَّت» است به معنایِ «باغ و بهشت».
«جَنان»، معانیِ دیگری دارَد؛ از جُمله، «قلب و دِل».
«مَفاتیح الجِنان» یعنی: کلیدهایِ باغها، کلیدهایِ بهشتها؛ و مَقصودِ مُحَدِّثِ قُمی ـ رَحِمَهُ الله ـ از این نامگُذاری، آن است که این أَعمال و عباداتِ مَذکور در کتاب به مثابَتِ کلیدی است که دَرِ بهشت را بَر عامِلان و عابِدان می گُشایَد.
أَدیبان و ذوق۟مَندان، از روزگارانِ دور به تفاوتِ مَعنائی و قَرابَتِ صوریِ «جِنان» و «جَنان» تَوَجُّه۟ داشته و با هَمنشین۟ ساختنِ «جِنان» و «جَنان» در عبارات و إِشاراتِ خود، آرایه گَری ها کرده اند.
نامِ تَفسیرِ کِرامَندِ جَنابِ شیخ أَبوالفُتوحِ رازی ـ رَوَّحَ اللهُ روحَهُ العَزیز ـ، «رَوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان» است.
هم در تَفسیرِ شیخ أَبوالفُتوحِ رازی است كه به مُناسَبَتِ گُفت و گوی از کَریمۀ ﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِيه الْقُرْآنُ﴾ ( س 2 ، ی 185 ) مى خوانیم :
« در ماهِ رَمَضان، بيست خَصلَت است : دو حُرمَت است، و دو عِصمَت است، و دو نِعمَت است، و دو رُخصَت است، و دو كَرامت است، و دو بشارت است، و دو بَرَكَت است، و دو شب است، و دو هَديّه است، و دو فَرحَت است:
أَمّا دو حُرمت: حُرمتِ ماهِ رمضان و حُرمتِ قرآن . ﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِيه الْقُرْءانُ ﴾ .
أَمّا دو عِصمَت: يكى از شيطان ، و يكى از نيران ، هر يكى از چيزى . عصمتِ شيطان ، مِن قولِه - عَلَي۟هِ السَّلام ـ: وَ يُصَفَّدُ فيهِ مَرَدَةُ الشَّي۟طانِ، و عصمتِ نيران، قولُه : وَ يُغ۟لَقُ فيهِ أَب۟وابُ النِّيرانِ.
أَمّا دو نِعمَت: فَتحُ الجِنان و رَوحُ الجَنان ، دَرهاى بهشت بگشايند و دِلها را راحت دِهَند.
أَمّا دو رُخصَت: رُخصَتِ إِفطار در حقِّ مُسافِر و بيمار .
أَمّا دو كَرامَت: إِضافة الصَّومِ إِلَي۟ه فی قَو۟لِه : اَلصَّو۟مُ لِی، و: طيٖبُ خُلُوفِهِم۟ لَدَي۟ه؛ يك كَرامت، آن كه روزه را به خود إِضافَت كرد كه روزه مراست و من جزا دِهَم به آن ، و كَرامتِ دوم، آن كه رسول - عَلَي۟هِ السَّلام ـ گفت : بوىِ دهنِ روزه دار به نزديكِ خداى۟ از بوىِ مُشك خوشتر است .
أَمّا دو بشارت: إِرادَتِ يُسر و نَفىِ عُسر فی قَولِه: ﴿يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾.
أَمّا دو بَرَكَت: بَرَكَتِ نور و بَرَكَتِ سَحور. فی قَو۟لِهِ - عَلَي۟هِ السَّلام ـ: تَسَحَّرُوا فَإِنَّ فِى السَّحُورِ بَرَكَةً.
أَمّا دو شَب: شَبِ بَد۟ر و شَبِ قَد۟ر.
أَمّا دو هديّه: يكى، آن كه در آن حال كه خُفته باشد عبادتش مى نويسند. دوم، آن كه خاموشى از او به تسبيح برگيرند؛ وَ هُوَ قَو۟لُهُ - عَلَي۟هِ السَّلام ـ: نَو۟مُ الصَّائِمِ عِبَادَةٌ، وَ صَم۟تُهُ تَس۟بِيحٌ، وَ عَمَلُهُ مُضَاعَفٌ، وَ دُعاءُهُ مُس۟تَجابٌ.
أَمّا دو فَرحَه: يكى به نزديكِ إِفطار، يكى به نزديكِ لِقاىِ مَلِكِ جبّار؛ وَ هُوَ قَو۟لُهُ - عَلَي۟هِ السَّلام ـ: لِلصَّائِمِ فَر۟حَتانِ: فَر۟حَةٌ عِن۟دَ إِف۟طارِهِ وَ فَر۟حَةٌ عِن۟دَ لِقَاءِ رَبِّهِ؛ گفت : روزه دار را دو خُرَّمى بود: يكى، آن جا كه روزه گشايد، و يكى، آن جا كه با پيشِ خداى۟ شود به جزا گرفتن .»
( روض الجِنان و رَوح الجَنان فی تفسير القرآن، حُسَي۟ن بن علىّ بن محمَّد بن أحمد الخزاعى النّيشابورى مشهور به: أَبوالفتح رازى، به كوشش و تَصحيح: دكتر محمَّد جعفرِ ياحَقّى ـ و ـ دكتر محمَّد مَهدىِ ناصِح، ويراستار : محمَّدحسن خزاعى، مشهد: بنيادِ پِژوهشهاىِ إِسلامىِ آستانِ قدسِ رَضَوى ـ ع ـ، 1370 هـ. ش.، 3 / 24 ـ 26 ، با بَهره گیری از نُسخه بَدَل ها).
أَهلیِ شیرازی، در مَثنَویِ سِحرِ حَلال، در «صفَتِ دخترکی که نامش گُل بود»، گویَد:
قامَتِ او گُلبُنِ باغِ جِنان
دیدنِ او مَرهَمِ داغِ جَنان
( دیوانِ أَشعارِ أَهلیِ شیرازی، به اِهتِمام و تَصحيح: حامِدِ رَبّانی، تهران: کتابخانۀ سَنائی، ص 635، ب 12683، با بَهره گیری از نُسخه بَدَل ها).
«جِنان»، جَمعِ «جَنَّت» است به معنایِ «باغ و بهشت».
«جَنان»، معانیِ دیگری دارَد؛ از جُمله، «قلب و دِل».
«مَفاتیح الجِنان» یعنی: کلیدهایِ باغها، کلیدهایِ بهشتها؛ و مَقصودِ مُحَدِّثِ قُمی ـ رَحِمَهُ الله ـ از این نامگُذاری، آن است که این أَعمال و عباداتِ مَذکور در کتاب به مثابَتِ کلیدی است که دَرِ بهشت را بَر عامِلان و عابِدان می گُشایَد.
أَدیبان و ذوق۟مَندان، از روزگارانِ دور به تفاوتِ مَعنائی و قَرابَتِ صوریِ «جِنان» و «جَنان» تَوَجُّه۟ داشته و با هَمنشین۟ ساختنِ «جِنان» و «جَنان» در عبارات و إِشاراتِ خود، آرایه گَری ها کرده اند.
نامِ تَفسیرِ کِرامَندِ جَنابِ شیخ أَبوالفُتوحِ رازی ـ رَوَّحَ اللهُ روحَهُ العَزیز ـ، «رَوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان» است.
هم در تَفسیرِ شیخ أَبوالفُتوحِ رازی است كه به مُناسَبَتِ گُفت و گوی از کَریمۀ ﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِيه الْقُرْآنُ﴾ ( س 2 ، ی 185 ) مى خوانیم :
« در ماهِ رَمَضان، بيست خَصلَت است : دو حُرمَت است، و دو عِصمَت است، و دو نِعمَت است، و دو رُخصَت است، و دو كَرامت است، و دو بشارت است، و دو بَرَكَت است، و دو شب است، و دو هَديّه است، و دو فَرحَت است:
أَمّا دو حُرمت: حُرمتِ ماهِ رمضان و حُرمتِ قرآن . ﴿شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِيه الْقُرْءانُ ﴾ .
أَمّا دو عِصمَت: يكى از شيطان ، و يكى از نيران ، هر يكى از چيزى . عصمتِ شيطان ، مِن قولِه - عَلَي۟هِ السَّلام ـ: وَ يُصَفَّدُ فيهِ مَرَدَةُ الشَّي۟طانِ، و عصمتِ نيران، قولُه : وَ يُغ۟لَقُ فيهِ أَب۟وابُ النِّيرانِ.
أَمّا دو نِعمَت: فَتحُ الجِنان و رَوحُ الجَنان ، دَرهاى بهشت بگشايند و دِلها را راحت دِهَند.
أَمّا دو رُخصَت: رُخصَتِ إِفطار در حقِّ مُسافِر و بيمار .
أَمّا دو كَرامَت: إِضافة الصَّومِ إِلَي۟ه فی قَو۟لِه : اَلصَّو۟مُ لِی، و: طيٖبُ خُلُوفِهِم۟ لَدَي۟ه؛ يك كَرامت، آن كه روزه را به خود إِضافَت كرد كه روزه مراست و من جزا دِهَم به آن ، و كَرامتِ دوم، آن كه رسول - عَلَي۟هِ السَّلام ـ گفت : بوىِ دهنِ روزه دار به نزديكِ خداى۟ از بوىِ مُشك خوشتر است .
أَمّا دو بشارت: إِرادَتِ يُسر و نَفىِ عُسر فی قَولِه: ﴿يُرِيدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾.
أَمّا دو بَرَكَت: بَرَكَتِ نور و بَرَكَتِ سَحور. فی قَو۟لِهِ - عَلَي۟هِ السَّلام ـ: تَسَحَّرُوا فَإِنَّ فِى السَّحُورِ بَرَكَةً.
أَمّا دو شَب: شَبِ بَد۟ر و شَبِ قَد۟ر.
أَمّا دو هديّه: يكى، آن كه در آن حال كه خُفته باشد عبادتش مى نويسند. دوم، آن كه خاموشى از او به تسبيح برگيرند؛ وَ هُوَ قَو۟لُهُ - عَلَي۟هِ السَّلام ـ: نَو۟مُ الصَّائِمِ عِبَادَةٌ، وَ صَم۟تُهُ تَس۟بِيحٌ، وَ عَمَلُهُ مُضَاعَفٌ، وَ دُعاءُهُ مُس۟تَجابٌ.
أَمّا دو فَرحَه: يكى به نزديكِ إِفطار، يكى به نزديكِ لِقاىِ مَلِكِ جبّار؛ وَ هُوَ قَو۟لُهُ - عَلَي۟هِ السَّلام ـ: لِلصَّائِمِ فَر۟حَتانِ: فَر۟حَةٌ عِن۟دَ إِف۟طارِهِ وَ فَر۟حَةٌ عِن۟دَ لِقَاءِ رَبِّهِ؛ گفت : روزه دار را دو خُرَّمى بود: يكى، آن جا كه روزه گشايد، و يكى، آن جا كه با پيشِ خداى۟ شود به جزا گرفتن .»
( روض الجِنان و رَوح الجَنان فی تفسير القرآن، حُسَي۟ن بن علىّ بن محمَّد بن أحمد الخزاعى النّيشابورى مشهور به: أَبوالفتح رازى، به كوشش و تَصحيح: دكتر محمَّد جعفرِ ياحَقّى ـ و ـ دكتر محمَّد مَهدىِ ناصِح، ويراستار : محمَّدحسن خزاعى، مشهد: بنيادِ پِژوهشهاىِ إِسلامىِ آستانِ قدسِ رَضَوى ـ ع ـ، 1370 هـ. ش.، 3 / 24 ـ 26 ، با بَهره گیری از نُسخه بَدَل ها).
أَهلیِ شیرازی، در مَثنَویِ سِحرِ حَلال، در «صفَتِ دخترکی که نامش گُل بود»، گویَد:
قامَتِ او گُلبُنِ باغِ جِنان
دیدنِ او مَرهَمِ داغِ جَنان
( دیوانِ أَشعارِ أَهلیِ شیرازی، به اِهتِمام و تَصحيح: حامِدِ رَبّانی، تهران: کتابخانۀ سَنائی، ص 635، ب 12683، با بَهره گیری از نُسخه بَدَل ها).
جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۱۹
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
از این که وقت می گذارید و مطالب مفید به ما یاد می دهید ممنون و متشکرم . موفق باشید.