أَبومَن۟صور عَبدُالمَلِکِ ثَعالِبیِ نیشابوری (فـ: 429هـ.ق.)، در تَتِمَّه ای که از برایِ کتابِ کِرامَندِ یَتیمَة الدَّه۟ر تَرتیب داده است، در ضمنِ مُعَرِّفیِ سَرایَندگانِ «ری وهَمَدان و اصفهان و سائِرِ بِلادِ جَبَل و نَواحیِ مُجاورِ آن از جُرجان و طَبَرستان»، دربارۀ «أبوالحسن محمَّد بن أحمد بن رامين» آورده است:
«حَدَّثَنِی أَبُوال۟فَتحِ الدُّباوَندِی ـ أَيَّدَهُ اللهُ تَعَالىٰ ـ قَالَ: جَمَعَنِی وَ إيَّاه بَع۟ضُ مَجالِسِ الأُن۟سِ وَ فِيهِ نَفَرٌ مِنَ الفُضَلاءِ، فَسَأَلوهُ أَن يُجِيزَ 1
«إِجازَة»، نوعِ خاصّی از مُناظَرَۀ شاعِرانه و هُنرنمایی و مُشاعِره و پَنجه کردنِ أَدَبی است که در آن، شَخصی، سخنِ مَنظومِ دیگری را با سُخَنی مَنظوم از خود تَکمیل و تَتمیم می کُنَد؛ بدین تَرتیب که: غالِبًا مِصراعی را که دیگَری سُروده است، با سَرایِشِ مِصراعی دیگر به بیت بَدَل می سازَد، یا بر بیتی که دیگری ساخته است، بیتی می افزایَد، یا بر مِصراعی که دیگری ساخته، سه مِصراعِ دیگر می افزایَد، تا مَجموعًا دو بیت گَردَد.
گاه۟، دامنۀ کار، از این هم فَراخ۟ تر شُده است، و بَعضِ أُدَبا بیتی را با قَصیده ای تَکمیل و تَذییل و تَتمیم کرده اند!
سَنج: مَوسوعَة عُلوم اللُّغَةِ العَرَبیَّة، الدُّکتور إِمیل بَدیع یَعقوب، ط: 1، بَي۟روت: دار الکُتب العِلمیَّة، 1427 هـ. ق.، 1/ 199 و 200.
گاه۟، دامنۀ کار، از این هم فَراخ۟ تر شُده است، و بَعضِ أُدَبا بیتی را با قَصیده ای تَکمیل و تَذییل و تَتمیم کرده اند!
سَنج: مَوسوعَة عُلوم اللُّغَةِ العَرَبیَّة، الدُّکتور إِمیل بَدیع یَعقوب، ط: 1، بَي۟روت: دار الکُتب العِلمیَّة، 1427 هـ. ق.، 1/ 199 و 200.
أَقُولُ لِظَب۟یٍ مَرَّ بِی وَه۟وَ رَاتِعٌ
أَأَن۟تَ أَخُو لَي۟لىٰ؟! فَقَالَ: يُقَالُ
فَار۟تَجَلَ عَلَى النَّفَسِ:
فَقُل۟تُ: يُقَالُ ال۟مُستَقِيلُ مِنَ ال۟هَوىٰ
إِذَا مَسَّهُ ضُرٌّ؟! فَقَال: يُقَالُ
فَتَعَجَّبَ ال۟قَو۟مُ مِن۟ حِدَّةِ ذِه۟نِهِ وَ إِس۟رَاعِهِ فِی تَج۟نِيسِ ال۟قَافِيَةِ.»
( یَتیمَة الدَّه۟ر فی مَحَاسِنِ أَه۟لِ العَص۟ر، شَرح و تَحقیق: الدّکتور مُفید مُحَمَّد قمیحة، ط: 1، بَی۟روت: دار الکُتب العِلمیَّة، 1403هـ.ق.، 5 / 145 و 146).
صَلاح الدّین خَلیل بنِ أَیبَکِ صَفَدی ( 696 یا 697 ـ 764 هـ. ق.)، در ال۟وافی بِالوَفَیات، همان ماجَرایِ «ابنِ رامین» را یاد کرده است و نوشته:
«وَ وَقَفَ عَلىٰ ذٰلِكَ بَع۟ضُ ال۟مُتَأَخِّرِينَ فَقَالَ:
فَقُل۟تُ: أَفِی ظِلِّ الأَرَاكَةِ بِال۟حِمَى
يُقَالُ وَ يُس۟تَس۟قَىٰ؟! فَقالَ: يُقَالُ»
( کتاب الوافی بالوَفَیات، بِاعتِناءِ: س. دیدرینغ، ط:2، ﭭـیسبادن: دارالنَّشر فرانز شتاینر، 1394 هـ. ق.، 2/ 50؛ و: کتاب الوافی بالوَفَیات، تَحقیق و اِعتِناء: أَحمَد الأَرناؤوط ـ و ـ تُرکی مُصطَفَیٰ، ط: 1، بَی۟روت: دار إِحیاءِ التُّراثِ العَرَبیّ، 1420 هـ. ق.، 2/ 37). 2
مَرحومِ میرزا مُحَمَّدحُسَین شَمس ال۟عُلَماءِ گَرَکانی (فـ: 1305 هـ. ش.)، این سه بیت را پی۟ در پی۟، و بی تَصریح به تَعَدُّدِ قائِل، و نیز بی تَصریح به کیستیِ قائِل، در کتابِ نَفیسِ أَبدَع البَدایِع آورده است بدین ضَبط:
« أَقُولُ لِظَب۟یٍ مَرَّ بِی وَه۟وَ رَاتِعٌ
ءَأَن۟تَ أَخُو لَي۟لىٰ؟! فَقَالَ: يُقَالُ
فَقُل۟تُ: يُقَالُ ال۟مُستَقِيلُ مِنَ ال۟هَوَىٰ
إِذَا مَسَّهُ ضُرٌّ؟! فَقَالَ: يُقَالُ
فَقُل۟تُ: بأَک۟نَافِ الصَّریمَةِ وَ اللِّوی
يُقَالُ وَ يُس۟تَشفَىٰ؟! فَقَالَ: يُقَالُ»
( أَبدَع البَدایع، چاپِ سَنگی، 1328 هـ. ق.، ص 226).
« أَقُولُ لِظَب۟یٍ مَرَّ بِی وَه۟وَ رَاتِعٌ
ءَأَن۟تَ أَخُو لَي۟لىٰ؟! فَقَالَ: يُقَالُ
فَقُل۟تُ: يُقَالُ ال۟مُستَقِيلُ مِنَ ال۟هَوَىٰ
إِذَا مَسَّهُ ضُرٌّ؟! فَقَالَ: يُقَالُ
فَقُل۟تُ: بأَک۟نَافِ الصَّریمَةِ وَ اللِّوی
يُقَالُ وَ يُس۟تَشفَىٰ؟! فَقَالَ: يُقَالُ»
( أَبدَع البَدایع، چاپِ سَنگی، 1328 هـ. ق.، ص 226).
أَدیب و عَرَبیٖ دانِ برجَستۀ کُرد، شیخ عبداللهِ بیٖتوشی (فـ: 1210 یا 1211 هـ. ق.)، بَر ظَهرِ دستنوشتی، نوشته است:
«مَا أَل۟طَفَ قَو۟لَ ال۟قَائِل!:
أَقُولُ لِظَب۟یٍ مَرَّ بِی وَه۟وَ سَانِحٌ
أَأَن۟تَ أَخُو لَي۟لىٰ؟! فَقَالَ: يُقَالُ
فَقُل۟تُ: يُقَالُ ال۟مُستَقِيلُ مِنَ ال۟هَوىٰ
إِذَا مَسَّهُ ضُرٌّ؟! فَقَالَ: يُقَالُ»
سپس اَفزوده است:
«وَ لَمَّا وَقَف۟تُ عَلیٰ هٰذَی۟نِ ال۟بَی۟تَی۟نِ عَزَّزتُهُما بِثالِثٍ، و هُوَ قَو۟لِی:
فَقُل۟تُ: حَبِیبِی! هَل۟ یُقَالُ بِظِلِّکُم۟
إِذَا جاءَکُم مُض۟نیً؟! فَقَالَ: یُقَالُ»
و در پیِ آن گفته:
«وَلَا أَظُنُّ رَابِعًا یَأتِی بِرَابِع؛ وَاللهُ أَعلَم.».
( البیتوشی، محمَّد الخال ـ قاضی السُّلَیمانیَّة ـ، [تَصَدَّیٰ لِطَبعِه: إِبراهیم الواعِظ]، بَغداد: مَطبَعَة المَعارِف، 1377 هـ. ق.، ص 55 و 56).
«يُقالُ»یِ آنچه آن «بعض المتأخرينِ» مَذکور در کتابِ صَفَدی افزوده است، با «يُقالُ»یِ بیتوشی از یک جِنس است. هردو، «يُقالُ» را از «قَی۟لولَة» آورده اند؛ لیک بیتِ بیٖتوشی بیٖ تَکَلُّف۟ تَر و خوشآیَندتَر می نمایَد.
به هر روی۟، این سه «یُقال»، از «قَو۟ل» و «إِقالَة» و «قَی۟لولَة»، عَلَی الظّاهِر چهارُمی نداشته باشَد؛ و حَقیقتِ حال را تَنها خُدای۟ ـ عَزَّ اؐس۟مُهُ ـ می دانَد.
- «إِجازَة»، نوعِ خاصّی از مُناظَرَۀ شاعِرانه و هُنرنمایی و مُشاعِره و پَنجه کردنِ أَدَبی است که در آن، شَخصی، سخنِ مَنظومِ دیگری را با سُخَنی مَنظوم از خود تَکمیل و تَتمیم می کُنَد؛ بدین تَرتیب که: غالِبًا مِصراعی را که دیگَری سُروده است، با سَرایِشِ مِصراعی دیگر به بیت بَدَل می سازَد، یا بر بیتی که دیگری ساخته است، بیتی می افزایَد، یا بر مِصراعی که دیگری ساخته، سه مِصراعِ دیگر می افزایَد، تا مَجموعًا دو بیت گَردَد.
گاه۟، دامنۀ کار، از این هم فَراخ۟ تر شُده است، و بَعضِ أُدَبا بیتی را با قَصیده ای تَکمیل و تَذییل و تَتمیم کرده اند!
سَنج: مَوسوعَة عُلوم اللُّغَةِ العَرَبیَّة، الدُّکتور إِمیل بَدیع یَعقوب، ط: 1، بَي۟روت: دار الکُتب العِلمیَّة، 1427 هـ. ق.، 1/ 199 و 200.
- مَرحومِ میرزا مُحَمَّدحُسَین شَمس ال۟عُلَماءِ گَرَکانی (فـ: 1305 هـ. ش.)، این سه بیت را پی۟ در پی۟، و بی تَصریح به تَعَدُّدِ قائِل، و نیز بی تَصریح به کیستیِ قائِل، در کتابِ نَفیسِ أَبدَع البَدایِع آورده است بدین ضَبط:
« أَقُولُ لِظَب۟یٍ مَرَّ بِی وَه۟وَ رَاتِعٌ
ءَأَن۟تَ أَخُو لَي۟لىٰ؟! فَقَالَ: يُقَالُ
فَقُل۟تُ: يُقَالُ ال۟مُستَقِيلُ مِنَ ال۟هَوَىٰ
إِذَا مَسَّهُ ضُرٌّ؟! فَقَالَ: يُقَالُ
فَقُل۟تُ: بأَک۟نَافِ الصَّریمَةِ وَ اللِّوی
يُقَالُ وَ يُس۟تَشفَىٰ؟! فَقَالَ: يُقَالُ»
( أَبدَع البَدایع، چاپِ سَنگی، 1328 هـ. ق.، ص 226).
جمعه ۱۹ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۹:۳۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .