لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۶۶۹٫۷۴۴ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۱۰۶ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۲۳۷
    بازدید از این یادداشت : ۶۲۴

    پر بازدیدترین یادداشت ها :

    وَسوَسۀ اِستِخاره، پَدیده‌ای است که گاه و بیگاه، دَر میانِ شُماری از دیٖن۟‌وَرزان نمود می‌یابَد. می۟لِ مُف۟رَط به مَنوط گَردانیدَنِ أَفعال و أَحوالِ خویش به "اِستِخاره" و نوعی تَقَیُّدِ إِف۟راطی به اِجتِناب از تَدبیرِ شَخصی، گاه به جایی می‌رَسَد که بَرایِ روشَن۟‌تَرین تَصمیم۟‌ها نیز که جایِ هیچ۟‌گونه چه و چون و چَند نَدارَد و دَر قَضایائی که أَبعاد و زَوایایِ آن دَر غایَتِ وُضوح است، أَشخاص به اِستِخاره مُتَوَسِّل می‌شَوَند؛ آن۟سان که ـ به اِصطِلاحِ عامیانه ـ بدونِ اِستِخاره آب هَم نمی‌خورَند!
    إجازه فَرمایید دَربارۀ هَمین آب۟‌نَخوردَن بدونِ اِستِخاره وَمِثالِ عینیِ آن!، به عَرض برَسانَم که: یکی از اُستادانِ ما از جَدِّ أَعلایش که از عالِمانِ بنامِ عَصرِ قاجار بود، حِکایَت می‌فَرمود که او روزی برایِ فَرزَندانِ خود حِکایَت کَرده بوده است که: دیشَب در میانه‌هایِ شَب تشنه شُدَم. با آن که کوزۀ آب بالایِ سَرَم بود، بَرایِ آب‌خوردَن اِستِخاره کَردَم. بَد آمَد! آب نَخوردَم! باز تشنگی قُوَّت کَرد. باز اِستِخاره کَردَم. بَد آمَد! آب نَخوردَم! تا صُبح چَندبار به هَمین منوال اِستِخاره کَردَم، و بَد آمَد، و آب نَخوردَم!! صُبح که بَرخاستم أَثَری از آن تشنگی دَر خود نیافتَم. دانِستَم که آن تشنگی، تشنگیِ کاذِب بوده است!!!
    مَن۟‌بَندۀ شَرمَنده، جویا جَهانبَخش ـ عَفَا اللهُ عَن۟ه ـ، وَقتی حِکایَتِ این عالِمِ فاضِلِ عَصرِ قاجار را می‌شنیدَم با خود می‌اندیشیدَم که ای کاش این مَردِ مُحتَرَم ـ رِضوانُ اللهِ تَعَالَیٰ عَلَیه ـ، دَر هَمان مَرتبۀ نَخُست، بی اِستِخاره، آب خورده و خُفته بود و تا صُبح اینگونه خود را به زَحمَت نَیَنداخته و پَس از آن هَم بَرایِ کارِ نامَعقولِ خود دَر اِجتِناب از شُربِ حَلالِ مَعمولِ طَیِّبِ طاهِر، این۟‌طور فَلسَفه‌بافی نَفَرموده بود!
    هَمان اُستادمان که از قَضا خود چَندان أَهلِ "اِستِخاره" نَبود، حِکایَت می‌فَرمود که پدرَش نیز می۟لِ مُفرَطی به اِستِخاره داشته است، چَندان که بمزاح۟ او را "أَبواِستِخاره" می‌گُفته‌اند؛ و حَتّیٰ بَرای آن که دَر کُدامیک از چهار طَرَفِ حوض بایستَد و وُضو بگیرَد، اِستِخاره می‌کَرده است!!!؛ چُنان که بَرخی به او تَذَکُّر می‌داده‌اند که: "آخِر، این که اِستِخاره نَدارَد! بهتَرین جهت، رو به قِبله است. کنارِ حوض رو به قِبله بایستید و وُضویتان را بگیرید!".
    گُمان می‌کُنَم هَمین نمونه‌ها بَسَنده باشَد تا نشان دِهَد "وَسوَسۀ اِستِخاره" چه پَدیدۀ غَریب و دَست‌وپاگیری است! و چگونه می‌توانَد حَتّیٰ عالِمانِ مُشتَهَر و مُج۟تَهدانِ مُصطَلَح را دَر آنچه عامی‌تَرینِ مَردُمان بدُرُستی و مَعقولیَّت و مَشروعیَّتِ تَمام به اَنجام می‌رَسانَند، سَرگَردان کُنَد و بازی دِهَد.
    «نَدانَم کُجا خوانده‌ام دَر کتاب» که رَوان۟شاد آیةالله شَهید دکتر سَیِّد مُحَمَّدِ حُسَینیِ بِهِشتی حِکایَت کَرده بود که: زَمانی بسیار اِستِخاره می‌کَردَم و در اِستِخاره مُوَفَّقیَّتی هَم داشتم، ولی اَندَک‌اَندَک دَریافتم که این رَوِش و بسیاریِ اِستِخاره، عَزم و إِراده و تَدبیرَم را تَض۟عیف می‌کُنَد؛ از آن زَمان از کَث۟رَتِ اِستِخاره رویگَردان شُدَم .
    آنچه از بَررَسیِ أَخبارِ تاریخی و رِوایاتِ دینی بَر هَر مُتَتَبِّعِ بَصیر مَکشوف می‌شَوَد، آنست که این إِک۟ثار و إِف۟راط دَر اِستخاره، دَر أَوائِلِ إِسلام، به هیچ روی۟ وُجود نداشته و اِستِخاره چُنین أَمرِ شایِع و هَمه‌گیری نَبوده و هَرگز چُنان نَبوده است که اِستِخاره هَمین حُضورِ نمایان و چشمگیری را که اِمروز دَر زندگانیِ بسیاری از دیٖن۟‌وَرزان دارَد، دَر حَیاتِ پیشوایانِ مَعصوم ـ عَلَیهِ۟مُ السَّلام ـ و یاران و پیرامونیانشان داشته بوده باشَد و آن بُزُرگواران رِشتۀ جَمیعِ مَهامِّ أُمورِ خویش را به دَستِ اِستِخاره‌هایِ رایج و مُصطَلَح داده بوده باشَند.
    آری! ... رِوایاتِ اِستِخاره دَر میراثِ مأثورِ ما هَست؛ ... أَمّا سَه۟م و أَهَمیَّت و کَمّ و کی۟فِ اِستِخاره‌ دَر مَذهَبِ ما، نه آنَست که بَرخی از اِستِخاره‌چی‌هایِ حِرفه‌ای اِنگاشته یا وانمود کَرده‌اند!
    دوشنبه ۳ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۲:۱۶
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت