بیشینۀ کَسانی که دَر عَوالِمِ شاهنامهپِژوهی دَستی دارَند، حَتّیٰ اَگَر " شاهنامه یِ چاپِ بروخیم" را از نَزدیک نَدیده باشَند، دَستِ کَم نامِ آن را شَنیدهاند. این شاهنامه، دَر فاصِلۀ سالهایِ 1313 تا 1315 هـ.ش.، به هِمَّتِ تَنی چَند از فُضَلایِ ایرانی سامان داده شُد و از سویِ کِتابفروشیِ بروخیم دَر تِهران ـ که دَر آن زَمان ناشِرِ نِسبَةً مُعتَبَری به شُمار میآمَده است ـ اِنتِشار یافت. " شاهنامه یِ چاپِ بروخیم"عُمدَةً بر پایۀ چاپِ فولِّرْسِ آلمانی و دَر بَخشیِ که دَر چاپِ فولِّرْس نَبود، بَر أَساسِ رَوشِ او و بَر پایۀ چاپهایِ تِرنِر مَکَنِ انگلیسی و ژول مُلِ فَرانسَوی سامان یافت؛ و چون چاپِ فولِّرْس هَم بَر پایۀ مَکَن و مُل بود، دَر عَمَل، این ویراستِ شاهنامه چیزِ مُعْتَنابِهی اَفزون بَر چاپهایِ مُلِ فَرانسَوی و مَکَنِ انگلیسی نَداشت؛ با اینْهمه، تا زَمانی که ویراستِ نَخُستِ شاهنامه یِ مُصَحَّحِ دانِشمندانِ شورَویِ سابِق (مَشهور به "چاپِ مُسکو") به طورِ کامِل اِنتِشار یافت و تَداوُلی پیدا کَرد، و حَتّیٰ مُدَّتی پَس از آن، هَمین " شاهنامه یِ چاپِ بروخیم"، مُتَداوَلْتَرین چاپِ شاهنامه دَر میانِ مُحَقِّقانِ ایرانی بود؛ آن را میخواندَند و بدان إِرجاع میدادَند.
" شاهنامه یِ چاپِ بروخیم"، دَر واقِع، نَخُستین چاپِ حُروفیِ شاهنامه است که با رَوِشی نِسبَةً عِلمی از سویِ دانِشمَندانِ ایرانی و دَر ایران سامان داده شُده است؛ و از این حیْث، هَمواره پایگاهِ تاریخی و فَرهَنگیِ اَرجمَندی برایِ عُشّاقِ حَماسۀ مِلّیِ ایران دارَد و خواهَد داشت.
اِنْتِشاراتِ طَلایه، دَر تِهران، دَر سالهایِ أَخیر، این ویراستِ خاطِرهانگیزِ شاهنامهیِ فِردوسیِ بُزُرگ را، با حُروفْنگاریِ اِمروزین و بَرخی یادداشتهایِ ویراستارانه به قَلَمِ آقایِ بَهمنِ خَلیفۀ بناروانی ـ حَفِظَهُ الله ـ، به هَمراهِ اَفزونههائی چَند (از جُمله: کَشْفالأَبیات) اِنتِشار داده است؛ که کارِ خوبی است.
مُشَخَّصاتِ چاپِ دُوُمِ آن که هَم اکنون کنارِ دَستِ مَنَست، از این قَرار است:
شاهنامۀ فِردوسی (بَر أَساسِ چاپِ اِنْتِشاراتِ بروخیم) ـ هَمراه با چهار مُقَدَّمۀ قَدیمِ شاهنامه ـ، تَصحیحِ: عَبّاسِ إِقبالِ آشتیانی، مُجتَبیٰ مینُوی، سَعیدِ نَفیسی، بازنگَری، مُقَدّمه، اَفزودهها، فِهْرِستِ راهنَما، کَشْفالأَبیات بهاِهتِمامِ: بَهمنِ خَلیفۀ بناروانی، واژهنامه: کوروشِ کَرَمیپور، 4ج، چ: 2، تِهران: اِنْتِشاراتِ طَلایه، 1393 هـ.ش.
مَعَ الأَسَف نامِ یکی از آمادهسازَندگان و مُشْرِفانِ سامانْدِهیِ شاهنامهیِ بروخیم، چه بَر رویِ جلْد و چه بَر رویِ صَفحۀ عنوانِ این بازْچاپِ اِنْتِشاراتِ طَلایه، از قَلَم اُفتاده است؛ و او کَسی نیست جُز: مَأْسوفٌعَلَیْه «سُلَیْمانِ حَیٖیم»، دانِشمَندِ یَهودیِ فَقیدِ ساکِنِ تِهران.
٭
مَتنِ شاهنامهیِ چاپِ بروخیم را تَنی چَند از فُضَلایِ آن زَمان تَرتیب کَردَند: دَفتَرِ نَخُست را مُجتَبیٰ مینُوی ـ که دَر آن روزگارِ فاضِلی جَوان بود ـ، دَفتَرهایِ دُوُم تا پنجُم را عَبّاسِ إِقبالِ آشتیانی، دَفتَرهایِ هَفتُم تا دَهُم را سَعیدِ نَفیسی. دَفترِ ششمِ شاهنامه را نیز سُلَیْمانِ حَیٖیم سامان داد که نامِ بُلَندَش را به واسطۀ فَرهَنگهایِ دوزَبانۀ مُعتَبَرِ کَثیرالانْتِشاری که تَأْلیف کَرده است، خاصّه فَرهَنگِ انگلیسی به فارسیِ حَیٖیم، بیشینۀ أَهلِ فَضْل و قَلَم و قِرطاس شنیدهاند.
نامِ مَأْسوفٌعَلَیْه سُلَیْمانِ حَیٖیم، لابُد: سَهْوًا، دَر این بازْچاپِ شاهنامهیِ بروخیم از قَلَم اُفتاده است؛ و به هَر رویْ جایَش خالی است.
٭
مَسأَلۀ هَنبازیِ سُلَیْمانِ حَیٖیم دَر آمادهسازی و چاپِ شاهنامه، از چَشماندازِ تاریخ و فَرهَنگِ ایران، مَسأَلۀ کوچکی نیست و هرگز نَبایَد از حافِظۀ تاریخِ فَرهَنگِ مُعاصِرِ ما زُدوده شَوَد.
این که بَخشی از فَعّالیَّتِ فَرهَنگی و عِلمیِ سُلَیْمانِ حَیٖیم مَعطوف به مُساهَمَت دَر تَصحیح و طَبعِ شاهنامه بوده است، از چَند جهت شایانِ تَوَجُّه و اِعتِناست:
● حَیٖیم، یکی از فَرهیختگانِ جامعۀ یَهودیانِ ایران است و مُشارَکَتش دَر تَصحیحِ شاهنامهیِ فِردوسی، به یک مَعنی، صَفحهای بَر کارنامۀ مُساهَمَتِ هَمْوَطَنانِ یَهودیِ ما دَر بَرافراختَنِ بِنایِ فَرهَنگِ مِلّی میاَفزایَد.
● مُوَفَّقیَّتِ حَیٖیم دَر فَرهَنگْنویسی ـ که جایِ هیچ شَکّ و رَیْب نیست ـ، بیٖشُبهه دَر آگاهیهایِ قابِلِ اِعتِنایِ وی دَر بابِ فارسیِ مَدْرَسی (کلاسیک) و مُتونِ قَدیمِ آن نیز ریشه دارَد، و بی أُنْس و أُلفَت با زَبانِ فُصَحایِ ایران و توشهاندوزی از آن، حُصولِ چُنین مُوَفَّقیَّتی بسیار مُستَبْعَد میبوده است. هَمین مُساهَمَت حَیٖیم دَر تَصحیح و طَبعِ شاهنامه، از شَواهِدِ اِهتمامی است که ویْ به مُطالعۀ آثارِ فُصَحایِ زَبانِ فارسی داشته است و پایۀ جِدّیَّتِ او را دَر سَر و کار داشتَن با أَدَبیّاتِ فارسی و مُتونِ شیوایِ آن فَرامینمایَد.
● شایَد بَرخی به واسطۀ داستانِ بَراهامِ جُهود دَر پادشاهیِ بَهرامِ گور هَم که شُده است، حَماسۀ مِلّیِ ایران را با یَهودیان بَر سَرِ مِهْر نَبینَند 1 . ... مُشارَکَتِ حَیٖیم دَر تَصحیح و طَبعِ شاهنامهیِ بروخیم، تا اندازهای کاهَندۀ سوءِ تَفاهُماتی است که از این زَمینۀ فِکری تَوانَد بَرخاست.
وَ اللهُ مِن وَراءِ القَصْد
" شاهنامه یِ چاپِ بروخیم"، دَر واقِع، نَخُستین چاپِ حُروفیِ شاهنامه است که با رَوِشی نِسبَةً عِلمی از سویِ دانِشمَندانِ ایرانی و دَر ایران سامان داده شُده است؛ و از این حیْث، هَمواره پایگاهِ تاریخی و فَرهَنگیِ اَرجمَندی برایِ عُشّاقِ حَماسۀ مِلّیِ ایران دارَد و خواهَد داشت.
اِنْتِشاراتِ طَلایه، دَر تِهران، دَر سالهایِ أَخیر، این ویراستِ خاطِرهانگیزِ شاهنامهیِ فِردوسیِ بُزُرگ را، با حُروفْنگاریِ اِمروزین و بَرخی یادداشتهایِ ویراستارانه به قَلَمِ آقایِ بَهمنِ خَلیفۀ بناروانی ـ حَفِظَهُ الله ـ، به هَمراهِ اَفزونههائی چَند (از جُمله: کَشْفالأَبیات) اِنتِشار داده است؛ که کارِ خوبی است.
مُشَخَّصاتِ چاپِ دُوُمِ آن که هَم اکنون کنارِ دَستِ مَنَست، از این قَرار است:
شاهنامۀ فِردوسی (بَر أَساسِ چاپِ اِنْتِشاراتِ بروخیم) ـ هَمراه با چهار مُقَدَّمۀ قَدیمِ شاهنامه ـ، تَصحیحِ: عَبّاسِ إِقبالِ آشتیانی، مُجتَبیٰ مینُوی، سَعیدِ نَفیسی، بازنگَری، مُقَدّمه، اَفزودهها، فِهْرِستِ راهنَما، کَشْفالأَبیات بهاِهتِمامِ: بَهمنِ خَلیفۀ بناروانی، واژهنامه: کوروشِ کَرَمیپور، 4ج، چ: 2، تِهران: اِنْتِشاراتِ طَلایه، 1393 هـ.ش.
مَعَ الأَسَف نامِ یکی از آمادهسازَندگان و مُشْرِفانِ سامانْدِهیِ شاهنامهیِ بروخیم، چه بَر رویِ جلْد و چه بَر رویِ صَفحۀ عنوانِ این بازْچاپِ اِنْتِشاراتِ طَلایه، از قَلَم اُفتاده است؛ و او کَسی نیست جُز: مَأْسوفٌعَلَیْه «سُلَیْمانِ حَیٖیم»، دانِشمَندِ یَهودیِ فَقیدِ ساکِنِ تِهران.
٭
مَتنِ شاهنامهیِ چاپِ بروخیم را تَنی چَند از فُضَلایِ آن زَمان تَرتیب کَردَند: دَفتَرِ نَخُست را مُجتَبیٰ مینُوی ـ که دَر آن روزگارِ فاضِلی جَوان بود ـ، دَفتَرهایِ دُوُم تا پنجُم را عَبّاسِ إِقبالِ آشتیانی، دَفتَرهایِ هَفتُم تا دَهُم را سَعیدِ نَفیسی. دَفترِ ششمِ شاهنامه را نیز سُلَیْمانِ حَیٖیم سامان داد که نامِ بُلَندَش را به واسطۀ فَرهَنگهایِ دوزَبانۀ مُعتَبَرِ کَثیرالانْتِشاری که تَأْلیف کَرده است، خاصّه فَرهَنگِ انگلیسی به فارسیِ حَیٖیم، بیشینۀ أَهلِ فَضْل و قَلَم و قِرطاس شنیدهاند.
نامِ مَأْسوفٌعَلَیْه سُلَیْمانِ حَیٖیم، لابُد: سَهْوًا، دَر این بازْچاپِ شاهنامهیِ بروخیم از قَلَم اُفتاده است؛ و به هَر رویْ جایَش خالی است.
٭
مَسأَلۀ هَنبازیِ سُلَیْمانِ حَیٖیم دَر آمادهسازی و چاپِ شاهنامه، از چَشماندازِ تاریخ و فَرهَنگِ ایران، مَسأَلۀ کوچکی نیست و هرگز نَبایَد از حافِظۀ تاریخِ فَرهَنگِ مُعاصِرِ ما زُدوده شَوَد.
این که بَخشی از فَعّالیَّتِ فَرهَنگی و عِلمیِ سُلَیْمانِ حَیٖیم مَعطوف به مُساهَمَت دَر تَصحیح و طَبعِ شاهنامه بوده است، از چَند جهت شایانِ تَوَجُّه و اِعتِناست:
● حَیٖیم، یکی از فَرهیختگانِ جامعۀ یَهودیانِ ایران است و مُشارَکَتش دَر تَصحیحِ شاهنامهیِ فِردوسی، به یک مَعنی، صَفحهای بَر کارنامۀ مُساهَمَتِ هَمْوَطَنانِ یَهودیِ ما دَر بَرافراختَنِ بِنایِ فَرهَنگِ مِلّی میاَفزایَد.
● مُوَفَّقیَّتِ حَیٖیم دَر فَرهَنگْنویسی ـ که جایِ هیچ شَکّ و رَیْب نیست ـ، بیٖشُبهه دَر آگاهیهایِ قابِلِ اِعتِنایِ وی دَر بابِ فارسیِ مَدْرَسی (کلاسیک) و مُتونِ قَدیمِ آن نیز ریشه دارَد، و بی أُنْس و أُلفَت با زَبانِ فُصَحایِ ایران و توشهاندوزی از آن، حُصولِ چُنین مُوَفَّقیَّتی بسیار مُستَبْعَد میبوده است. هَمین مُساهَمَت حَیٖیم دَر تَصحیح و طَبعِ شاهنامه، از شَواهِدِ اِهتمامی است که ویْ به مُطالعۀ آثارِ فُصَحایِ زَبانِ فارسی داشته است و پایۀ جِدّیَّتِ او را دَر سَر و کار داشتَن با أَدَبیّاتِ فارسی و مُتونِ شیوایِ آن فَرامینمایَد.
● شایَد بَرخی به واسطۀ داستانِ بَراهامِ جُهود دَر پادشاهیِ بَهرامِ گور هَم که شُده است، حَماسۀ مِلّیِ ایران را با یَهودیان بَر سَرِ مِهْر نَبینَند 1
این که داستانِ بَراهامِ جُهود دَر شاهنامه، تا چه اندازه نمودارِ بیمِهْری با یَهودیان هَست یا نیست، بَحثی عَلیٰحِدَه است که جایِ آن اینجا نیست.
اَگَر هَم باشَد، جایِ هنگامهگَری نیست، و دَستِ کَم مَرا چَندان دَستپاچه نَمیکُنَد! ... مَسائِل و ایستارهائی دَر تاریخ بوده است و جلوههایِ آن نیز دَر آثارِ قَلَمیِ گُذَشتگان بَرجای مانده است. ما میتوانیم دَر خُصوصِ آن مَواضِع و مَواضیع، بمانَندِ آن گُذَشتگان نَیَندیشیم و دَر عینِ حالْ از کُلّیَّتِ خَلّاقیَّتهایِ أَدَبی و هُنَریِ گُذَشتگان بَهرهمَند و مَحظوظ گَردیم.
بیمِهْری با یَهودیان، دَر شُماری از بَرجَستهتَرین آثارِ أَدَبیّاتِ جَهانی جلوههائی دارَد، وَلی این خَصیصه، آن آثار را بیاَرج و اَرز نَمیسازَد و "سکّۀ یک پول" نَمیکُنَد. خوانَندگانِ جِدّیِ شاهکارها نیز هیچگاه اینگونه آثار را از بَرایِ آنگونه مَواضِع و مَواضیع به خواندَن نَمیگیرَند.
شایَد شُما هَم چون مَن، هیچکَس را از فَرهیختگانِ أَطرافتان نَشناسید که تاجِرِ وِنیزیٖیِ ویٖلیام شِکْسْپیِر را به ذوق و شوقِ چاشنیِ یَهودْنِکوهانهاش خوانده باشَد!!! ... آری؛ میگویَند که روزگاری دَر آلمانِ نازی، از این نمایشْنامۀ بُلَندآوازه برایِ مَقاصِدِ یَهودْستیزانه اِستِفاده میشُده است! ... آنجا غَرَض دَر کار آمَده بوده و بناچار هُنَر پوشیده شُده است!
الْغَرَض!، بی هیچ قَصد و غَرَضِ آنچُنانی، مَعروض میدارَم که:
داستانِ بَراهامِ جُهود و لُنبَکِ آبکَش، از خواندَنیهایِ شیرینِ شاهنامه است که نَبایَد ناخوانْده نِهاد. این قِصّه، پَس از فِردوسی هَم دَر أَدَبِ فارسی بازتاب داشته است؛ چُنان که خاقانیِ شَروانی سُروده است:
بَهرام نَنْگَرَد به بَراهام، چون نَظَر
بَر خان و خوانِ لُنبَکِ سَقّا بَرافکَنَد
( دیوانِ خاقانیِ شَروانی، بهکوشِشِ: دکتر سَیِّد ضیاءُالدّینِ سَجّادی، چ: 11، تِهران: اِنتِشاراتِ زَوّار، 1393 هـ.ش.، ص 140).
نیز هَمو سُروده است:
هَرچند که لُنبَک دِهَد آسایِشِ بَهرام
بَهرام به شاهی به و لُنبَک به سقائی
(هَمان، ص 438).
اَگَر هَم باشَد، جایِ هنگامهگَری نیست، و دَستِ کَم مَرا چَندان دَستپاچه نَمیکُنَد! ... مَسائِل و ایستارهائی دَر تاریخ بوده است و جلوههایِ آن نیز دَر آثارِ قَلَمیِ گُذَشتگان بَرجای مانده است. ما میتوانیم دَر خُصوصِ آن مَواضِع و مَواضیع، بمانَندِ آن گُذَشتگان نَیَندیشیم و دَر عینِ حالْ از کُلّیَّتِ خَلّاقیَّتهایِ أَدَبی و هُنَریِ گُذَشتگان بَهرهمَند و مَحظوظ گَردیم.
بیمِهْری با یَهودیان، دَر شُماری از بَرجَستهتَرین آثارِ أَدَبیّاتِ جَهانی جلوههائی دارَد، وَلی این خَصیصه، آن آثار را بیاَرج و اَرز نَمیسازَد و "سکّۀ یک پول" نَمیکُنَد. خوانَندگانِ جِدّیِ شاهکارها نیز هیچگاه اینگونه آثار را از بَرایِ آنگونه مَواضِع و مَواضیع به خواندَن نَمیگیرَند.
شایَد شُما هَم چون مَن، هیچکَس را از فَرهیختگانِ أَطرافتان نَشناسید که تاجِرِ وِنیزیٖیِ ویٖلیام شِکْسْپیِر را به ذوق و شوقِ چاشنیِ یَهودْنِکوهانهاش خوانده باشَد!!! ... آری؛ میگویَند که روزگاری دَر آلمانِ نازی، از این نمایشْنامۀ بُلَندآوازه برایِ مَقاصِدِ یَهودْستیزانه اِستِفاده میشُده است! ... آنجا غَرَض دَر کار آمَده بوده و بناچار هُنَر پوشیده شُده است!
الْغَرَض!، بی هیچ قَصد و غَرَضِ آنچُنانی، مَعروض میدارَم که:
داستانِ بَراهامِ جُهود و لُنبَکِ آبکَش، از خواندَنیهایِ شیرینِ شاهنامه است که نَبایَد ناخوانْده نِهاد. این قِصّه، پَس از فِردوسی هَم دَر أَدَبِ فارسی بازتاب داشته است؛ چُنان که خاقانیِ شَروانی سُروده است:
بَهرام نَنْگَرَد به بَراهام، چون نَظَر
بَر خان و خوانِ لُنبَکِ سَقّا بَرافکَنَد
( دیوانِ خاقانیِ شَروانی، بهکوشِشِ: دکتر سَیِّد ضیاءُالدّینِ سَجّادی، چ: 11، تِهران: اِنتِشاراتِ زَوّار، 1393 هـ.ش.، ص 140).
نیز هَمو سُروده است:
هَرچند که لُنبَک دِهَد آسایِشِ بَهرام
بَهرام به شاهی به و لُنبَک به سقائی
(هَمان، ص 438).
وَ اللهُ مِن وَراءِ القَصْد
- این که داستانِ بَراهامِ جُهود دَر شاهنامه، تا چه اندازه نمودارِ بیمِهْری با یَهودیان هَست یا نیست، بَحثی عَلیٰحِدَه است که جایِ آن اینجا نیست.
اَگَر هَم باشَد، جایِ هنگامهگَری نیست، و دَستِ کَم مَرا چَندان دَستپاچه نَمیکُنَد! ... مَسائِل و ایستارهائی دَر تاریخ بوده است و جلوههایِ آن نیز دَر آثارِ قَلَمیِ گُذَشتگان بَرجای مانده است. ما میتوانیم دَر خُصوصِ آن مَواضِع و مَواضیع، بمانَندِ آن گُذَشتگان نَیَندیشیم و دَر عینِ حالْ از کُلّیَّتِ خَلّاقیَّتهایِ أَدَبی و هُنَریِ گُذَشتگان بَهرهمَند و مَحظوظ گَردیم.
بیمِهْری با یَهودیان، دَر شُماری از بَرجَستهتَرین آثارِ أَدَبیّاتِ جَهانی جلوههائی دارَد، وَلی این خَصیصه، آن آثار را بیاَرج و اَرز نَمیسازَد و "سکّۀ یک پول" نَمیکُنَد. خوانَندگانِ جِدّیِ شاهکارها نیز هیچگاه اینگونه آثار را از بَرایِ آنگونه مَواضِع و مَواضیع به خواندَن نَمیگیرَند.
شایَد شُما هَم چون مَن، هیچکَس را از فَرهیختگانِ أَطرافتان نَشناسید که تاجِرِ وِنیزیٖیِ ویٖلیام شِکْسْپیِر را به ذوق و شوقِ چاشنیِ یَهودْنِکوهانهاش خوانده باشَد!!! ... آری؛ میگویَند که روزگاری دَر آلمانِ نازی، از این نمایشْنامۀ بُلَندآوازه برایِ مَقاصِدِ یَهودْستیزانه اِستِفاده میشُده است! ... آنجا غَرَض دَر کار آمَده بوده و بناچار هُنَر پوشیده شُده است!
الْغَرَض!، بی هیچ قَصد و غَرَضِ آنچُنانی، مَعروض میدارَم که:
داستانِ بَراهامِ جُهود و لُنبَکِ آبکَش، از خواندَنیهایِ شیرینِ شاهنامه است که نَبایَد ناخوانْده نِهاد. این قِصّه، پَس از فِردوسی هَم دَر أَدَبِ فارسی بازتاب داشته است؛ چُنان که خاقانیِ شَروانی سُروده است:
بَهرام نَنْگَرَد به بَراهام، چون نَظَر
بَر خان و خوانِ لُنبَکِ سَقّا بَرافکَنَد
( دیوانِ خاقانیِ شَروانی، بهکوشِشِ: دکتر سَیِّد ضیاءُالدّینِ سَجّادی، چ: 11، تِهران: اِنتِشاراتِ زَوّار، 1393 هـ.ش.، ص 140).
نیز هَمو سُروده است:
هَرچند که لُنبَک دِهَد آسایِشِ بَهرام
بَهرام به شاهی به و لُنبَک به سقائی
(هَمان، ص 438).
جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۷:۲۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
ممنون
پاسخ:
از نیکوگمانیِ شما سپاسگزارم.