لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۶۷۲٫۱۵۷ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۳۷ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۲۳۷
    بازدید از این یادداشت : ۲۰۲

    پر بازدیدترین یادداشت ها :
    - با نگاهی گذرا به عنوان و موضوع بسیار مقاله‌هایی که سال‌های اخیر در مجلات علمی-پژوهشی منتشر شده‌اند، با رویدادی مواجه هستیم که اگر آن را مقاله‌سازی ننامیم، دست‌کم بر ناکارآمدی و ناسودمندی‌شان هم‌داستانیم و اصرار بر انتشار چنین مقالات، حاصلی جز آشکار ساختن پایه و مایۀ نویسندگانشان نخواهد داشت؛ اما این وضعیت دو پیامد کلی به همراه داشته است. نخست این‌که برخی از دانشمندان این حوزه و متخصصان این عرصه، مقاله‌نویسی در قالب علمی-پژوهشی را کنار گذاشته و به سیاق سابق، به «یادداشت‌نویسی» روی آورده‌اند. دیگر این‌که مقالاتی بی‌شمار تحت عنوان میان‌رشته‌ای/ بینارشته‌ای از میان پژوهش‌های ادبی سربرآورده‌اند که معمولا نسبتی با عنوانشان ندارند. در این میان، برخی معتقدند اساس پژوهش‌های شاهنامه‌شناسی بر مطالعات بینارشته‌ای استوار است (زیرا انتظار می‌رود پژوهش‌گر این حوزه به‌جز دانش ادبی، از دانش تاریخ و اسطوره‌شناسی و مردم‌شناسی و زبان باستانی و جغرافیای تاریخی و ... هم آگاهی داشته باشد)، و از طرفی نیز مخالفان مطالعات میان‌رشته‌ای برآنند که پژوهشی که مبتنی بر تسلط پژوهش‌گر بر هر دو (یا چند) رشته نباشد از اساس باطل است. با این مقدمه و با چنین تصویری از وضعیت، وضع موجود را حاصل کم‌دانی و کم‌خوانی و کوتاهی نسل جدید دانشجویان و فارغ‌التحصیلان ادبیات می‌دانید یا به پدیدۀ اشباع شاهنامه‌پژوهی قائل هستید؟
    پاسُخ: آنسان که دَر پاسُخ به پُرسِشِ پیشینتان نیز گُفتَم، شاهنامه‌پِژوهی به إِشْباع نَرَسیده است. ... کُدام "إِشْباع"؟ ... "إِشْباع" از چه؟... ما هَنوز یک شَرحِ کامِلِ عِلمی که یکایکِ بیْتهایِ شاهنامه را موردِ بَحثِ نُکته‌سَنجانه قَرار داده باشَد نَداریم؛ چه سان از "إِشْباع" دَر این زَمینه سُخَن می‌تَوانیم گُفت؟!
    بیایید لَخْتی بی‌تَعارُف و بی‌تَکَلّف، باشیم. پیش از آن که مُصْطَلَحاتی چون مُطالَعاتِ «میان-رشته‌ای» و «بینارشته‌ای» بَر سَرِ زَبانها اُفتَد نیز هَمه می‌دانِستیم که پِژوهِش دَر شاهنامه نیازمَند آگاهیهایِ فَراخْ‌دامنه از أَدَبیّات و تاریخ و أُسطوره‌شناسی و مَردُم‌شناسی و زبانهایِ باستانیِ ایران و جُغرافیایِ تاریخی و ... و ... است. مُهِم این است که بَرایِ فَهْمْ‌کردن و فَهْمانیدَنِ شاهنامه، بِضاعَتی دَرخور دَر این أَبواب حاصِل کُنیم و دَست به کار بَریم. گامِ نَخُست و گامِ بُنْیادین آنست که خوانَنْدۀ شاهنامه بتوانَد شِعْرِ فِردوسی را دُرُست بخوانَد و فَهْم کُنَد. اَگَر شُما چُنین خوانَندۀ دُرُستْ‌خوانِ دُرُستْ‌فهمی تَربیَت کُنید، دَر گامِ سپَسین به تَناسُبِ ذوق و دَریافتِ خویش، مُحتوایِ شاهنامه را دَر هزار و یک شاخۀ عُلومِ إِنْسانی به بَررَسی و تَحقیق توانَد گرفْت. هَنیئًا لَه!
    مُشکِلْ، دَستیازیِ نَدانَمْکاران است به شاهنامه و به‌بازی‌گِرِفتَنِ شاهنامه؛ که اَنبوهی از نوشته‌هایِ ناسودمَند را دَر این قَلَمرو پَدید آوَرده است. ... جایِ نوشته‌هایِ سودمَندِ بسیاری هَنوز خالی است! ... و البَتّه «رَهْرَوی بایَد، جهانْسوزی؛ نه خامی، بیغَمی!».
    هَم‌اکنون که پاسُخِ پُرسِشِ شُما را می‌نویسَم، مَقاله‌ای پیشِ رویِ مَن هَست زیرِ عنوانِ «بازتابِ مَضامینِ تَعلیمی ـ أَخلاقیِ قُرآن و روایات دَر شاهنامۀ فردوسی» که دَر یک فَصلْنامۀ عِلْمی ـ تَرویجی به چاپ رَسیده است و نویسَنده‌اش ـ بِنا بَر مُشَخَّصاتِ مَسطور دَر صَفْحۀ نَخُستِ مَقاله ـ دانِشجویِ دُکتُریِ زَبان و أَدَبیّاتِ فارسی است دَر دانِشگاهِ اِصفَهان. ایشان، دَر این مَقاله، مَثَلًا نمونه‌هائی از آیاتِ کَریمۀ قُرآنی و رِوایاتِ مَأْثوره را دَربارۀ صِدْق و راستی آوَرْده و سپَس از جایگاهِ این مَقوله دَر متونِ عِرفانی یاد کَرده و دَر إِدامه أَبیاتی از شاهنامه دَر ستایشِ راستی دَرج کَرده است. ... به اِصطِلاحِ طَلَبگی: "ثُمَّ ماذا؟!" و به قولِ ما عَوامِّ اِصفَهان: "حالا که چه؟!". ... دَر هزار و یک مَتنِ گوناگون صِدْق و راستی را سُتوده‌اند و همۀ دینهایِ إِلٰهی و مَکاتِبِ أَخلاقیِ مُهِم نیز به راستی و صِدْق دَعوَت می‌کُنَند. حالْ پِژوهَندۀ ما از کُجا مَعلوم کَرده است که آنچه یافته، مِصداقی است از «بازتابِ مَضامینِ تَعلیمی ـ أَخلاقیِ قُرآن و روایات دَر شاهنامۀ فردوسی» و دقیقًا آن بیْتی که دَر ستایِشِ صِدْق دَر شاهنامه آمَده، ناظِر به قُرآن یا حَدیث است؟! ... ستایِشِ صِدْق که از اِخْتِصاصاتِ کِتاب و سُنَّت نیست تا اَگَر کَسی یک کَلِمه دَر این باب تَفَوُّهْ کَرد آن را شاهِدِ تَأَثُّرِ او از قُرآن یا حَدیث بدانیم. ... از قَضا قُرآن و حَدیث بَر شاهنامه تَأْثیر داشته است و بَرخی دَر این باره سُخَنانِ پُخته‌ای گُفته‌اند و نمونه‌هائی دُرُست را از تَأْثیرِ راستینِ قُرآن و حَدیث بَر شاهنامه نِشان داده‌اند؛ وَلی دَر این بازارِ پُرهیاهویِ «تولیدِ عِلْم»، خامان و مَقاله‌سازان غَلَبه دارَنْد. ... آنچه مَطبوعاتِ دانِشْگاهها و پِژوهِشْگاههایِ ما از آن سَرشار شُده است هَمین گونه مَقالاتِ عِلْمیٖ‌نمایِ ناسودمَند است که هیچ چیزی را إِثْبات نَمی‌توانَد کَرد جُز ناکارآمَدیِ مَذْهَبِ مُختار و طَریقِ مَسْلوک دَر سامانِ پِژوهِشی و آموزِشیِ رَسمی. ... آنچه از مَرزِ "إِشْباع" هَم گُذَشته، قال‌ومَقالِ بیهوده است، نَه حَرفْهایِ جانْدارِ گِرِهْگُشا؛ که البَتّه نادِر اُفْتَد.
    پنجشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۵
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت