
(تَصحیحی در لُغَتنامه)
در لُغَتنامۀ دِهخُدا، ذیلِ واژۀ «هزار» (به زیر و زَبَرِ هاء)، یکی از مَعانیِ این واژه را به اِستِنادِ «مُنتَهَیالأَرَب» و «بُرهان»، «هزاردستان» و «بلبل که عربان عندلیب خوانند» نوشتهاند؛ که البتّه چُنین است و بسیار مَشهور است. وانگَهی، شاهِدی که از برایِ این معنی آوردهاند، بیتی است از قولِ سَعدی بدین ضَبط:
«بر آنکه مهر گلی در دلش قرار گرفت
روا بود که تحمل کند جفاش هزار».
می گویم:
أَوَّلًا، این که ضَبطِ أَصیلِ بیتِ شی۟خِ شیراز بدین ریخت باشَد، جایِ درَنگ است. این بیت، از چکامۀ بُلَندآوازۀ «به هیچ یار مَده خاطِر و به هیچ دیار ...» است، و دَر آن نُسخۀ مُتَداوَل و بالنِّسبه مُعتَبَرِ کُلّیّاتِ سَعدی که زندهیاد مُحَمَّدعَلیِ فُروغی (1254 ـ 1321 هـ.ش.) ویراسته است، بیت را چُنین ضَبط کردهاند:
هرآنکه مِهرِ یکی در دِلَش قرار گرفت
رَوا بود که تَحَمُّل کُنَد جفایِ هزار
( کُلّیّاتِ سَعدی، بهاِهتِمامِ: مُحَمَّدعَلیِ فُروغی [با هَمکاریِ: حَبیبِ یَغ۟مائی]، [بازْچاپ زیرِ نَظَرِ: بَهاءالدّینِ خُرَّم۟شاهی]، چ: 15، تهران: مُؤَسَّسَۀ اِنتِشاراتِ أَمیرکَبیر، 1389 هـ.ش.، ص 722).
این ضَبط، اُستوار مینمایَد و سازگار با أُسلوبِ سخن۟پردازیِ شیخ. با سیاقِ چکامه نیز هَمساز است؛ از جمله با این بیتِ سپَسینش که: «هَوایِ دِل نَتَوان پُخت بی تَعَنُّتِ خَل۟ق ...».
دَر اینجا، بوُضوح، مَقصود از «هزار»، "هزار تَن / نَفَر"، و دَر واقِع اَنبوهِ مَردُمان است.
ثانیًا، واژۀ «هزار» در این بیت حَتّیٰ بر فَرضِ ثُبوتِ ضَبطِ لُغَتنامه هَم، گویا نه به معنایِ عَندَلیب و هزاردستان است، بلکه پَردازَندۀ سُخَن، دَر عالَمِ آرایهگَری، گوشۀ چشمی بدان دارَد و بَس. ضَبطِ یادشُده، بظاهر، میگوید: ... رَوا بُوَد که هزارگونه جَفایِ گُل (مَحبوب) را تَحَمُّل کُنَد. ... وَ ال۟عِلمُ عِندَ اللهِ تَعالیٰ.
در لُغَتنامۀ دِهخُدا، ذیلِ واژۀ «هزار» (به زیر و زَبَرِ هاء)، یکی از مَعانیِ این واژه را به اِستِنادِ «مُنتَهَیالأَرَب» و «بُرهان»، «هزاردستان» و «بلبل که عربان عندلیب خوانند» نوشتهاند؛ که البتّه چُنین است و بسیار مَشهور است. وانگَهی، شاهِدی که از برایِ این معنی آوردهاند، بیتی است از قولِ سَعدی بدین ضَبط:
«بر آنکه مهر گلی در دلش قرار گرفت
روا بود که تحمل کند جفاش هزار».
می گویم:
أَوَّلًا، این که ضَبطِ أَصیلِ بیتِ شی۟خِ شیراز بدین ریخت باشَد، جایِ درَنگ است. این بیت، از چکامۀ بُلَندآوازۀ «به هیچ یار مَده خاطِر و به هیچ دیار ...» است، و دَر آن نُسخۀ مُتَداوَل و بالنِّسبه مُعتَبَرِ کُلّیّاتِ سَعدی که زندهیاد مُحَمَّدعَلیِ فُروغی (1254 ـ 1321 هـ.ش.) ویراسته است، بیت را چُنین ضَبط کردهاند:
هرآنکه مِهرِ یکی در دِلَش قرار گرفت
رَوا بود که تَحَمُّل کُنَد جفایِ هزار
( کُلّیّاتِ سَعدی، بهاِهتِمامِ: مُحَمَّدعَلیِ فُروغی [با هَمکاریِ: حَبیبِ یَغ۟مائی]، [بازْچاپ زیرِ نَظَرِ: بَهاءالدّینِ خُرَّم۟شاهی]، چ: 15، تهران: مُؤَسَّسَۀ اِنتِشاراتِ أَمیرکَبیر، 1389 هـ.ش.، ص 722).
این ضَبط، اُستوار مینمایَد و سازگار با أُسلوبِ سخن۟پردازیِ شیخ. با سیاقِ چکامه نیز هَمساز است؛ از جمله با این بیتِ سپَسینش که: «هَوایِ دِل نَتَوان پُخت بی تَعَنُّتِ خَل۟ق ...».
دَر اینجا، بوُضوح، مَقصود از «هزار»، "هزار تَن / نَفَر"، و دَر واقِع اَنبوهِ مَردُمان است.
ثانیًا، واژۀ «هزار» در این بیت حَتّیٰ بر فَرضِ ثُبوتِ ضَبطِ لُغَتنامه هَم، گویا نه به معنایِ عَندَلیب و هزاردستان است، بلکه پَردازَندۀ سُخَن، دَر عالَمِ آرایهگَری، گوشۀ چشمی بدان دارَد و بَس. ضَبطِ یادشُده، بظاهر، میگوید: ... رَوا بُوَد که هزارگونه جَفایِ گُل (مَحبوب) را تَحَمُّل کُنَد. ... وَ ال۟عِلمُ عِندَ اللهِ تَعالیٰ.
سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .