لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۶۱۷٫۵۹۱ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۱۷۶ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۲۳۷
    بازدید از این یادداشت : ۱٫۰۷۰

    پر بازدیدترین یادداشت ها :

    یَکی از تَحَوُّلاتِ چَشمگیرِ عَزاداریِ سُنَّتیِ شیعی دَر دو دَهۀ أَخیر، رَوَندِ فَزایَندۀ مَدّاح‌مِحوَری است.
    دَر این سالها شُمارِ کَسانی که دَر اِصطِلاح "مَدّاح" خوانده می‌شَوَند و إِنشادِ نوحه‌ها و بَرخواندَنِ سوک۟سرودها و أَحیانًا رَهبَریِ سینه‌زَنی و دیگر أَجزایِ مَراسِمِ سوک۟واری را بَر عُهده دارَند، فُزونی یافته است. "اِقتِصادِ" مَدّاحی هَم بسیار تَرَقّی کَرده و مَدّاحی به یک پیشۀ نان‌وآب‌دار بَدَل گَردیده است. نُفوذِ اِجتِماعی و سیاسیِ مَدّاحان بالا گرفته است و حتّیٰ مَدّاحانِ مُسَلَّح یا مَدّاحانِ تَعیین۟گَرِ رَوَندها و تَصَدّیهایِ سیاسی به می۟دان آمَده‌اند و بَعضًا تا جایی پیش رَفته‌اند که بتوانَند بَعضِ مَقاماتِ رَسمیِ کِشوَر را که مَحبوبِ بَرخی از دیگَر مَقامات نیستَند، به قَتل تَهدید کُنَند یا با تَمثیلاتِ رَکیک و تَشبیهاتِ مُستَه۟جَن خوار و بی‌مِقدار دارَند!!!
    تَفاصیلِ پاره‌ای از این غَرائِب را لابُد دَر أَخبارِ سیاسی شَنیده و دَر جَرائِد خوانده‌اید؛ و البَتّه این جَوانِبِ تَحَوُّلاتِ نِهادِ اِجتِماعیِ "مَدّاحی"، لُزومًا موردِ بَحثِ بَنده نیست؛ و از بُن، دَربارۀ پاره‌ای از آنها سُخَن نَمی‌تَوانَم گُفت.
    پدیده‌ای نوظُهور و اَندیشه‌بَرانگیز که دَر کنارِ این تَحَوُّلاتِ فَراخ۟‌دامَنه جَلبِ نَظَر می‌کُنَد و عامّ و فَراگیر نیز شُده است، پَدیدۀ مَدّاح‌مِحوَری است که دَر کَثیری از مَجالِسِ سوک۟واریِ حُسَی۟نی نگاهِ ناظِران را به خود می‌کَشَد و اِختِصاصی به مَجالِسِ رَسمی و حُکومَتی و سیاسیٖ‌مَآب هَم نَدارَد.
    سابِقًا مَرسوم بود که "أَهلِ مِنبَر" یَعنی خُطَبا ـ که أَغلَب نیز دَر زیِّ دَستاربَندان بودَند و بیش یا کَمی از دانِشِ دین اندوخته ـ، مِحوَرِ جَلَساتِ سوک۟واری باشَند. فِی‌المَثَل می‌دانِستیم فُلان واعِظِ نامی یا بَهمان سُخَنرانِ گرامی، دَر این یا آن مَجلِسِ تَعزیَت، سُخَن خواهَد ران۟د. عُم۟دۀ وَقت و مَجال نیز دَر اِختیارِ هَمین سُخَنرانان بود تا از عَقائِد و أَحکام و أَخلاق و تاریخِ إِسلام بَرایِ مُستَمِعان سُخَن بگویَند. دَر فَواصِلِ میانِ سُخَنرانیها و بَرایِ عوض۟‌شُدَنِ حال‌وهوایِ مَجلِس، زَمانی کوتاه به مَدّاحی اِختِصاص می‌یافت؛ آن هَم مَدّاحیِ سُنَّتی که غالِبًا مُؤَدَّبانه و نِسبَةً مَعقول بود و مُنافاتی هوی۟دا با شَأنِ مَجلِس نَداشت؛ مَدّاحانِ زیرَک و دانا می‌کوشیدَند تا "مُناسِب۟‌خوانی" پیشه سازَند و بَیاناتِ خود را به نَحوی تَتِمَّۀ سُخَنانِ خُطَبا قَرار دِهَند و با أَشعار و گُفتارِ مُناسِب، آنچه را أَهلِ مِنبَر گُفته‌اند تَکمیل و تَأ۟یید کُنَند و دَر أَذهانِ مَجلِسیان رُسوخ دِهَند. به هَمین مُناسَبَت، کَم نَبودَند مَدّاحانی که بِضاعَتی دَرخور از عُلوم و فُنون و آداب داشتَند؛ از شِعر و أَدَب آگاه و از صِناعَتِ موسیقی و فَنِّ آواز مُطَّلِع بودَند؛ دَر حَدِّ خود مُطالَعاتِ تاریخی نیز داشتَند و از مَعرِفَتِ آدابِ اِجتِماعی هَم مَحظوظ بودَند.
    پَدیدۀ نوظُهورِ مَدّاح‌مِحوَری، بیشینۀ این مُناسَبات را بَر هَم زَده است. عُمدۀ وَقت و وَقتِ عُمدۀ مَجالِسِ عَزاداریِ حُسَی۟نی، دَر اِختیارِ مَدّاحان است، نَه خُطَبا. مَجالِس به نامِ مَدّاحان شناخته می‌شَوَد و سُخَنرانان دَر حاشیۀ حُضورِ مَدّاحان، مَجالی تَنگ و حُضوری کَم۟‌رَنگ دارَند (گویی بَرایِ خالیٖ نَبودَنِ عَریضه!). حَتّیٰ دَر إِعلانها و تَبلیغاتِ مَجالِسِ سُخَنرانی، نام و نشانِ مَدّاحان تَقَدُّم و تَشَخُّص دارَد، یا دَستِ‌کَم هَم۟پایۀ نام و نشانِ خُطَباست. دَر واقِع، زِمامِ مَجالِس و مَحافِلِ حُسَی۟نی را بَرنامه‌هایِ مَدّاحان و رَوَندِ مَدّاحانه دَر دَست دارَد، نه سُخَنرانی‌هایِ مَعارِفیِ خُطَبا. مَجلِس، مَجلِسِ "عَزاداری" است، نه "بَیانِ عَقائِد و أَحکام و أَخلاق و تاریخِ إِسلام". دیگَر از کَی۟فیَّتِ بَعضِ مَدّاحی‌هایِ رایِج و اِقتِرانِ آن با نواهایِ مُبتَذَل و حَرَکاتِ بغایَت ناموزون و إِشاراتِ جان۟گَزای۟ و عِباراتِ مَهانَت۟‌فَزایِ جَماعَت و چه و چه‌هایِ شایِع چیزی نَمی‌گویم که آن خود داستانی دارَد عَلیٰ‌حِده و پُر آبِ چشم.
    دوستی سُتوده و دانِشمَند ـ دامَت۟ بَرَکاتُهُ ـ از بَرایَم حِکایَت می‌فَرمود که دَر شَهرِ شیراز، یَکی از این مَجالِسِ سینه‌زَنی را که با عَزاداریِ تُند و دَویدَن و بالا و پایین پَریدَن هَمراه است، مُشتَریان و هَوادارانش رَسمًا «باشگاه» می‌نامَند!!! ... ... به قولِ سَعدی: «مَعاذَاللَّه! مَن این صورَت نَبَندَم»!
    این که چه شُد که چُنین شُد، و کُدام دَستانِ پی۟دا و پنهان، این چگونگی‌ها را از بَرایِ مَجالِسِ حُسَی۟نی رَقَم زَد، ـ دُرُست بمانَندِ کَثیری از دیگَر چگونگی‌هایِ نیم۟‌قَرنِ أَخیر ـ بَر مَنِ دَرویشِ دِل۟ریٖشِ جان۟‌فَگار پوشیده است. لیک عِیان می‌بینَم که این مَدّاح‌مِحوَری و إِفراط دَر بَذ۟لِ تَوَجُّه به مَدّاحی (آن هَم بدین آیین که تَنها و تَنها مَطلوبِ شُماری از جَوانانِ هَیَجان۟‌زَده و چالاک و سَراندازانِ سینه‌چاک تَوانَد بود)، به هیچ روی۟، به سودِ مَعارِفِ شیعی تَمام نَخواهَد شُد و سُنَّتِ تَبلیغیِ شیعه را به اِنحِطاط خواهَد کَشانید؛ مَجالِسِ ما را روزاروز از آموزِش و إِحیایِ عُلومِ آلِ مُحَمَّد ـ ص ـ که هَدَفِ أَصلیِ تَشکیلِ اِجتِماعاتِ إیمانی بوده است، تُهی‌تَر می‌سازَد و سَی۟طَرۀ عَواطِف و إِحساسات را بَر مَعارِف و عَقلانیَّت فُزونی می‌بَخشَد؛ و این، دَر درازمُدَّت، به سودِ دُشمنانِ دیانَت است. به اِزدِحامهایِ عاطِفی و إِحساسی دَر مَجالِسِ پُرشورِ مَدّاحی، دِل خوش نَبایَد کَرد. قَدری ژَرف۟‌تَر بایَد نگَریست!
    يكشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۸:۲۵
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت

    ج ط نژند
    ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۹:۱۰
    درود و دستمریزاد استاد
    پاسخ:
    درود و سپاس بیکران
    علی اکبر رنجبر کرمانی
    ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۹:۵۸
    سلام علیکم. جناب آقای جویا جهانبخش! یادداشت های شما بسیار عالی و آموزنده است. افکار شما هم بسیار روشن. در نوشتن هم شیوا می‌نویسید و صاحب سبک هستید ولی این رسم الخط پر از اعراب های غیرلازم چشم آزار است. هر بار چیزی از شما می‌خوانم گویا کسی سنباده در چشمم می کشد. کاش این رسم الخط را ترک می کردید

    پاسخ:
    سلام علیکم
    سپاس بیکران از عنایتتان.
    حسینی
    ۹ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۲۰
    سَلامٌ عًلًیکُم
    اَگَر قَدری اَز زیر وَ زِبَرهای بی خاصیّتِ مَتن بِکاهید، رَغبَت می کُنَم آن را بِخوانَم. واقِعاً فِکر کَردِه اید کِه اَگَر بالایِ حَرفِ ش دَر کَلَمِه شُد اِعراب نَگُذارید خوانَندِ آن را «شِد» می خوانَد؟
    پاسخ:
    علیکم السّلام
    خیر! چُنین فکری نکرده ام!
    محمود
    ۱۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۶
    رویارویی مداح و روحانی-5 و آخری

    6 – تفوق مداح بر روحانی در جامعه را می توان نشانه ای از ترجیح قرائت سنتی و عامیانه بر قرائت نواندیشانه از اسلام دانست. روشن است که اهتمام نسبت به گفت و گوی اقناعی با عقول مردم، پروسه ای دشوار و دیرثمردِه ولی البته پایدارتر است، در حالی که مداحی و تحریک احساسات و عواطف مردم، پروژه ای ساده تر است که شاید خیلی زود به نتیجه برسد هرچند که اعتمادی بر میزان دوام آن نیست. اما نکته مهم تر وجود رویکردی مخاطره آمیز و مبتنی بر این تصور باطل است که می توان امور کلان و حیاتی جامعه را از طریق تحریک احساسات و عواطف مردم مدیریت کرد و به سامان رساند. خطیربودن این رویکرد ناشی از آن است که فراموش می کند بازی با احساسات و عواطف جامعه همچون به کاربردن تیغی دودَم است که تضمینی نیست همیشه یک سو را نشانه رود.
    یکی متهورانه ترین کارها در جهان، صعود به قلّۀ کوه آتشفشان برای تماشای گدازه های پرتاب شوندۀ از دهانه آن است، صحنۀ زیبا و مهیجی که می تواند به فوران سیلی مُذاب و بنیان افکن ختم شود.
    محمود
    ۱۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۵
    رویارویی مداح و روحانی-4
    5 – بروز جلوه های تشخّص یافتن مداحان در جامعه، محدود به مجالس مذهبی نماند و آرام آرام زمینه کنشگری آنها در دیگر عرصه ها را، از فرهنگ و آکادمی گرفته تا سیاست و قدرت، فراهم کرد. (افزایش کلاسهای آموزش مداحی، بروز پدیدۀ مجالس مذهبی مداح-محور و فاقد سخنرانِ روحانی، تاسیس دانشکده مداحی، تدریس مداحان معروف در دانشگاه، موضعگیری سیاسی مداحان مشهور و پرطرفدار، ...). در واقع اکنون قشر حدوداً صدهزار نفری مداحان کشور، جدا از نقش تبلیغی و دینی خود، به یک نیروی سیاسی در جامعه تبدیل شده اند و در کارزارهای سیاسی (مثل انتخابات اخیر ریاست جمهوری) آشکارا به ایفای نقشِ بسیج مردم و جمع آوری آراء برای چهره های سیاسی می پردازند.

    محمود
    ۱۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۴
    رویارویی مداح و روحانی-3
    4 – در سالهای پس از انقلاب، بنا بر علل و عوامل گوناگون، نقش مداحان در مجالس دینی رفته رفته پررنگ تر شد و از یک نقش تبَعی و فرعی به شریکی همسنگ با روحانیِ مجلس، و حتی رکن اصلی مجلس ارتقاء یافت (مقایسه کنید برجستگی نام و تصویر مداح و روحانی در اطلاعیه ها و بنرهای مجالس مذهبی). علل و عوامل متعددی در این (به تعبیرِ مسامحیِ) "شیفتِ پارادایمی" از "روحانی" به "مداح" نقش داشته است (از جمله تحولات جنگ هشت ساله و نیاز به شوراندن احساسات مردم، نقش ترویجی صدا و سیما، ...)، که بررسی سهم هر یک از آنها نیازمند انجام پژوهشهایی مستقل است.

    محمود
    ۱۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۳
    رویارویی مداح و روحانی-2
    3 – در سالهای پیش از انقلاب، اکثر مجالس و محافل دینی از دو بخش اصلی (سخنرانی) و فرعی (روضه خوانی و مداحی) تشکیل می شد و، بر اساس یک تقسیم کار روشن، پس از اتمام سخنان روحانیِ مجلس، فرد مداح چند دقیقه ای به ذکر مصیبت و مداحی می پرداخت (اصطلاح "پامنبری" اشاره به همین نقش تبَعی مداحان نسبت به روحانیون دارد). در واقع ابتدا سخنران مجلس با ذکر آموزه های دینی عقل مردم را مخاطب خود قرار می داد و سپس مداح با ذکر صحنه هایی از تاریخ اسلام عواطف و احساسات آنها را به جوشش فرامی خواند.
    محمود
    ۱۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۱
    رویارویی مداح و روحانی -1

    این یادداشت تاملی است در باب فهم بهتر اقدام امروز میثم مطیعی مداح مراسم نماز عید فطر در قرائت اشعار توهین آمیز خطاب به رئیس جمهور حسن روحانی.

    1 – در روایتی به نقل از پیامبر اسلام (ص) آمده است: بر چهرۀ مداحان خاک بپاشید (احثوا التراب في وجوه المداحين- من لایحضره الفقیه، ج4، ص 11). چنین گفته اند که منظور پیامبر آن بوده است که به افراد چاپلوس و متملق در جامعه بهایی ندهید تا باب ریاکاری و نفاق بسته شود.

    2 – از سوی دیگر، بزرگان دین همواره بر رواج مدح و نعت پیامبر و اهل بیت تاکید نموده و این کار را مایه برقرارماندن یاد پیشوایان دینی در جامعه دانسته اند. از این رو، از دیرباز گروهی از مومنان بنا بر انگیزه های شخصی و ایمانی و بدون چشمداشت مادی، با زبان و قلم به مدح پیامبر و اهل بیت پرداخته و می پردازند. در مقابل، گروهی هم مداحی و ذاکری پیامبر و اهل بیت را پیشه دنیوی خود ساخته و از این راه ارتزاق کرده و می کنند. (یکی از پیامدهای نهادینه شدن دین).
    محمود
    ۱۲ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۰
    عرض سلام و ارادت / بسیار نکته سنجانه / محض اطلاع سال گذشته به مناسبت دُرفشانی مداح نماز عید فطر در مورد رئیس جمهور یادداشتی نوشتم در فضای مجازی که برایتان ارسال می کنم / تصور می کنم که به علت محدودیت فضای صفحه باید در چند نوبت ارسال شود

    حجازی
    ۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۳:۲۲
    سلام من همیشه از مطالب نغزتان استفاده میکنم وبهره میبرم چرا یک کانال درشبکه های اجتماعی ایجاد نمی کنید

    پاسخ:

    سلام و سپاس
    همّتی عالی و علی حِدَه می خواهد که من ندارم.
    امیدوارم در همین عرصه ی محدودِ یادگارستان بتوانم خدمتی کنم
    با سپاسِ دوباره
    طلبهٔ ادبِ پارسی
    ۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۴۳
    درود بر شما. امشب نقد شما بر کتاب «سعدی شاعر عشق و زندگی» را می‌خواندم. یک جایی اشاره کرده‌اید آقای معصومی همدانی بحثی دارد در بعضی مضامین بوستان. هرچه گشتم این مقاله را نیافتم. ممنون می‌شوم اسم مقاله را بگویید

    پاسخ:
    درود و سپاس
    آن مقاله در یکی از جشن نامه هایِ چاپِ فرهنگستان به طبع رسیده است؛ اَعنی جشن نامه ی دکتر محمّدعلیِ موحّد. نامِ مقاله ی آقای معصومی، "طنز در پندِ سعدی" است.