از کِتابهایِ نِسبَةً جَدیدی که دَر عالَمِ شاهنامهپِژوهی به چاپ رَسیده، یکی، کِتابِ هَفْتإِقلیم است ( هَفْتإِقلیم هَفْتإِقلیمِ یادشُده، کتابی است از هَمین شاخه.
پیش از این، هَمین ناشِر، کِتابِ زَنانِ شاهنامه ( زَنانِ شاهنامه، جَلالِ خالِقیِ مُطلَق، تَرجَمه از آلمانی به اِنگلیسی: بریگیته نوینشواندر ـ و ـ ناهیدِ پیرنَظَر، تَرجَمه از انگلیسی به فارسی: فَرهادِ أَصلانی ـ و ـ مَعصومه پورتَقی، چ: 1، تِهْران: نَشْرِ نِگاهِ مُعاصِر ـ وابَسته به: مُؤَسَّسۀ پِژوهِشیِ نِگاهِ مُعاصِر ـ، 1398 هـ.ش.) را نیز، دَر هَمین شاخه و زیرِ هَمین سَرنویسِ «ادبیات شاهنامهپژوهی» اِنْتِشار داده است.
تا آنجا که مَنْبَنده درمییابَم مَقْصودِ ناشِر از «ادبیات شاهنامهپژوهی»، نَه شِعر و نَثرهایِ أَدیبانه دَر بابِ شاهنامهپِژوهی، بَل مَجموعۀ کِتابها و رِسالههائی است که از سویِ این بُنگاهِ اِنْتِشاراتی دَر زَمینۀ شاهنامهپِژوهی اِنْتِشار مییابَد. اَگَر مَقْصودِ ناشِر هَمین است، تَعبیرِ نَزیٖه و دَرخوری بَرایِ بَیانِ مافِیالضَّمیر بَرنَگُزیده است، خاصّه بَر پیشانیِ کِتابهایِ راجِع به شاهنامۀ فِردوسی؛ چه، نامِ "شاهنامه" و "فِردوسی"، هَمواره، بَرایِ ما فارسیٖزَبانان، تَداعیٖگَرِ نَزاهَتِ زَبان و فَصاحَتِ بَیان و جَزالَتِ کَلام است.
آنان که آیینهایِ نوشتاری و واژگانیِ زَبانِ پارسی را میشناسَند و شیوۀ شیوائی را دَر کارِ نَشْر و نگارِش اَرج مینِهَند و پاس میدارَند، نیک میدانَند که واژۀ «أَدَبیّات» را دَر زَبانِ فارسی بَرابَرِ literature به کارمیبَریم، لیک نَه بَرابَرِ هَمۀ مَعانیِ آن. واژۀ literature، گاه به مَعنایِ «مَجموعِ کتابها و مَقالههایی است که دربارۀ موضوعِ خاصّی نوشته شُده باشَد»؛ ولی «این معنی را دَر فارسی نمیتوان با لفظِ أَدَبیّات بیان کرد». «أَدَبیّات به این معنی گَرتهبَرداری از زَبانهایِ فَرَنگی است و بایَد از اِستِعمالِ آن پَرهیز کَرد» (نگَر: غَلَط ننویسیم ـ فَرهَنگِ دُشواریهایِ زَبانِ فارسی ـ، أَبوالحَسَنِ نَجَفی، چ: 15، تِهران: مَرکَزِ نَشْرِ دانِشگاهی، 1389 هـ.ش.، ص 17 و 18).
سالها پیش، به یکی از نویسَندگانِ بسیارپُرکار و البَتّه شتابْکارِ حوزَوی (پَسانْتَر: دانِشگاهی) که مَقالَتی بِالنِّسْبهسودمَند با عنوانِ «أَدَبیّاتِ دعا نزدِ شیعه» ـ یا: چیزی شَبیه به آن ـ نوشته و دَر آن به مُعَرِّفیِ مُتونِ نیایِشیِ شیعی پرداخته بود، گُفتَم: کاربُردِ لَفظِ «أَدَبیّات» بدین مَعنی که شُما عنوانِ مَقالۀ خود ساختهاید صَحیح نیست و دَر فارسیِ فَصیح جایی نَدارَد. با هَزل و جِدِّ آمیختهای که بَر بیشینۀ أَحوالِ او غالِب است دَر جَوابَم گُفت: به کوریِ چشمِ شُماها آن قَدر «أَدَبیّات» را به هَمین مَعنی به کار میبَریم تا شایِع شَوَد و جایی پیدا کُنَد!!!
البَتّه بَر کَسانی که پَروایِ آدابِ نگَرِش و نگارِش نَدارَند، حَرَجی نیست. اینان بسُهولَت تَعابیری از قَبیلِ "أَدَبیّاتِ دُعا" (به جایِ: کِتابهایِ دُعا، مُتونِ نیایِشی، نیایِشْنامهها)، و "أَدَبیّاتِ زیْدی" (به جایِ: مُتونِ زیْدی)، و "أَدَبیّاتِ مُعْتَزِلی" (به جایِ: مُتونِ مُعْتَزِلی)، و "أَدَبیّاتِ إِسْماعیلی" (به جایِ: مُتونِ إِسْماعیلی)، و از هَمه بامَزهتَر: "أَدَبیّاتِ فِرقهنگاری" (به جایِ: کِتابهایِ مِلَل و نِحَل) را دَر هَمه جایِ قَلَماندازهایِ اِسْتِعجالیِ خود به کار میبَرَند و باکی نَدارَند.
بَر تَراوِشِ چُنین کاربُردها از قَلَمِ چُنین کَسان خُرده نَبایَد گرفت. مُجَوِّزِ بیمُبالاتیِ اینان، ایْ بَسا فَتوایِ مُفْتیانِ صاحِبْنَظَری تَوانَد بود که مُعتَقدند این کاربُرد «چون به حَدِّ شیاع رسیده مانِعی ندارَد» (غَلَط ننویسیم از چاپِ أَوَّل تا ویراستِ دُوُم ـ بَررَسیِ نَقدهایِ نگاشتهشُده بَر چاپِ أَوَّلِ غَلَط ننویسیم و تَأثیرِ آنها بَر ویراستِ دُوُمِ کِتاب ـ، اُمیدِ طَبیبزاده، چ : 1، تِهران: کِتابِ بَهار، 1396 هـ.ش.، ص 15).
بَر این بُنیاد، بَعید نیست به فَتوایِ این تَجویزْگَران، کاربُردِ جَدیدترِ واژۀ «أَدَبیّات» دَر مَعنایِ "شیوۀ بَیان و طرزِ گُفتَن و لَحنِ کلام" (دَر عباراتی مِثلِ «أَدَبیّاتِ فُلانی مُحتَرَمانه نیست!" و "أَدَبیّاتِ شُما خیلی جَذّاب است!" و "أَدَبیّاتِ فُلانی موجِبِ سوءِ تَفاهُم شُده!" و "فُلانی چیزی دَر دِلَش نیست ولی أَدَبیّاتش نامُناسِب است!") هَم مانِعی نداشته باشَد؛ چرا که به حَدِّ شیاع رَسیده است.
باری، با این تَفاصیل، اَگَر به خواندَنِ قَلَماندازهایِ آن شتابَندگان رَغبَتی کَردیم، «أَدَبیّاتـ»ـشان را میگُذاریم و میگُذَریم و به رویِ خود نَمیآوَریم!؛ لیک هَنگامی که پایِ "شاهنامه" و "فِردوسی" دَر میان است و کِتابی دَر قَلَمروِ شاهنامهپِژوهی دَر دَست داریم، اِحتِمالِ این که نویسَنده و خوانَنده، هَردو، زَبانِ فارسی و اَرج و بَهایِ آن را بشناسَند و ذِهن و زَبانِ خویش را به هَر تَعبیرِ نازِلِ دَمِدَستی نَیالایَند قُوَّت میگیرَد؛ و اینجاست که عبارَتِ «ادبیات شاهنامهپژوهی»، زیاده نابجا به نَظَر میرَسَد و به اِصطِلاحِ عَوام ـ که مَنْبَنده از ایشانَم ـ: "بَد جوری تویِ ذوق میزَنَد"!
چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۷:۳۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
مرحوم نجفی معادل «کتابشناسی» را در برابر «ادبیات» قرار دادهاند آیا شما با این معادل موافقید؟ آیا این معادل شاملِ مقالات و مآخذ دیگر هم میشود؟
پاسُخ:
سَلام بَر شما
واژۀ «کتابشناسی» آنجا که مُشَخَّصاتِ مَنابِع و مَآخِذِ راجِع به موضوعی را میآوَریم، واژۀ دلالَتگَری توانَد بود؛ لیک آنجا که مَثَلًا میگوییم: «نوشتههایِ زیْدیِ سَدۀ چهارُم چُنین و چُنان است»، و بَهمان قَلَماندازِ سَبُکسار به جایِ آن، مینویسَد: «أَدَبیّاتِ زیْدیِ سَدۀ چهارُم چُنین و چُنان است» ـ که تَعبیرِ ناگُواری است! ـ، بعید میدانَم أَحَدی واژۀ «کتابشناسی» را با إِرادۀ هَمین معنی جانشینِ «أَدَبیّات» کُنَد.