لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۶۰۶٫۹۱۶ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۵۴ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۲۳۷
    بازدید از این یادداشت : ۱۷٫۲۰۹

    پر بازدیدترین یادداشت ها :
    مِهین اوستادِ منظومه هایِ غنائی در زبانِ پارسی ، داستانسَرایِ بزرگِ ایران زمین ، حکیم نظامیِ گنجه ای ، در شَرَفنامه ، در فرجامِ چند بیتِ بُلَندِ اندرزی ، فرموده است :
    خَران را کسی در عَروسی نخوانْد
    مگر وقتِ آن کآب و هیزم نمانْد
    ( شَرَفنامه ، تصحیحِ دکتر بهروزِ ثَروَتیان ، چ : 1 ، تهران : مؤسَّسۀ انتشاراتِ أَمیرکبیر ، 1386 هـ . ش . ، ص 199 / بندِ 29 ، بیتِ 9 ).


    حکیم خاقانیِ شَروانی که از هَمروزگارانِ «جادوسُخَنِ جَهان» ، استاد نظامیِ گنجه ای ، و چون او از سَرآمدانِ شِعرِ فارسیِ اَرانی است ، در قالبِ قِطعه سُروده است :
    حوری از کوفه به کوری زعجم ،
    دَم هَمی داد و حَریفی می جُست
    گفتم : ای کور ! دَمِ حور مَخور !
    کو حریفِ تو به بویِ زَرِ تُست
    هان و هان ! تا ز خَری دَم نخوری !
    ور خوری ، این مَثَلش گوی نخست ،
    که : خَری را به عَروسی خواندند ؛
    خَر بخندید و شُد از قهقهه سُست
    گفت : من رَقص ندانم بسَزا؛
    مُطرِبی نیز ندانم بدُرُست
    بَهرِ حَمّالی ، خوانَند مَرا ،
    کآب نیکو کَشَم و هیزم چُست
    ( دیوانِ خاقانی ، ویراستۀ میرجلال الدّینِ کَزّازی ، چ : 1 ،تهران : نشرِ مرکز ، 1375 هـ . ش . ، 2/1127 و 1128 ).


    چُنان که دیدید ، حکیم خاقانیِ شَروانی به «مَثَل»بودنِ این مضمون تصریح کرده است . وانگهی ، از این که هم «خاقانی» یِ زادۀ شَروان و هم «نظامی» یِ باشَندۀ گنجه ، این مضمون را در سُروده هایِ خود آورده اند ، می توان احتمال داد که در آن روزگاران در سرزمینِ اَران ، این داستان / مَثَل زَبانزَد بوده است .
    به هر روی ، داستان / مَثَلِ یادشده از أَمثالِ کهنِ فرهنگِ ماست که آن دو سُخَنسَرایِ بزرگ باُستادی به نظمش آورده اند .

    زنده یاد علّامه علی أَکبَرِ دهخدا در أمثال و حِکَم (2/730 ) آورده است : « خر را که به عروسی می برند برایِ خوشی نیست ، برایِ آبکشی است !» ؛ و پَسانْ تر ( همان ، 2/734 ) هر دو سُرودۀ نظامیِ بزرگ و خاقانیِ سترگ را یاد کرده است.
    از قطعۀ حَکیم خاقانی آنچه زَبانزَد شده ، همین بخشِ مَثَلیِ آن است ، با تفاوُتَکی در ضَبط که مُقتضایِ اِنفِصالِ آن از بیتهایِ سابق بوده است :

    خَرَکی را به عروسی خواندند
    خَر بخندید و شد از قهقهه سست
    گفت من رقص ندانم بسزا
    مطرِبی نیز ندانم بدُرُست
    بَهرِ حمّالی خوانند مرا
    کآب نیکو کشم و هیزم چُست
    ( أمثال و حِکمِ دِهخُدا ، ۲/۷۳۴ ).

    جَنابِ شیخ بَهاء الدّینِ عامِلی معروف به شیخ بَهائی ـ قَدَّسَ اللهُ رُوحَهُ العزیز ـ ، در کشکولِ اَرج آورِ خویش ، همین سه بیت را از قولِ «خاقانی» آورده است ؛ البتّه با ضبطِ « یک خری را به عروسی ... »
    ( الکشکول ، تحقیق : السَّیِّد محمَّد السَّیِّد حُسَین المُعَلِّم ، ط :۱ ، قم : المکتبة الحَیدَریَّة ، ۱۴۲۷ هـ . ق . / ۱۳۸۵هـ . ش . ، ۱/۳۷۶ ، ش ۸۸۸ ؛ و : همان ، چاپِ سنگی ، ص ۱۱۶ ) .
    شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۴۶
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت

    برخیا
    ۲۵ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۱۰
    شصت سال پیش ابیات کلاسیک را دربرخی از مجلات دستکاری می کردند، از جمله این بیت:

    خرکی را به عروسی خواندند
    گفت: مرسی نمیام کار دارم

    با احترام
    حمید حاج امینی
    ۴ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۱۲
    سلام علیکم
    وقت خوش
    در ذهن دارم که روح را مونث به حساب می آورند که ظاهرا باید قَدَّسَ اللهُ رُوحَهُ العزیزة باشد. گفتم از محضرتان بپرسم.
    دیگر این که از دقت جنابتان در ضبط اعراب و اشکال، حظ می بریم ولی کار جست و جو را برایمان دشوار می کند. چه کنیم؟
    برقرار باشید