از بی۟تهایِ حِکمَتآمیزی که میسَزَد هَر مُسَلمانِ راستین در حَیاتِ فَردی و اِجتِماعی آن را نُص۟بُال۟عَینِ خویش سازَد، یکی این است:
وَ إِذا اف۟تَقَرتَ إِلَی الذَّخَائِرِ لَم۟ تَجِد۟
ذُخ۟رًا یَکُونُ کَصَالِحِ ال۟أَعمَالِ
(یَعنی: هرگاه که تو را به اندوختهها و پَساندازها حاجَت اُفتَد، هیچ اندوخته و پَساندازی چونان أَعمالِ صالِح نمییابی؛ ... و در یک کلام: بِهتَرین اندوخته و پَساندازِ آدَمی، عَمَلِ صالِح است).
وان۟گَهی، راستی را، از نَغ۟ز۟بازیهایِ روزگار است که این کَلِمۀ حِکمَت که عُلَمایِ مُسَلمان از دیرباز در کُتُبِ تاریخ و أَدَب و مَواعِظ بدان گُواهی جُستهاند ـ از جُمله شیخِ نَبیل تَقیالدّینِ کَف۟عَمی در کتابِ مُحاسَبَة النَّف۟سِ نامبُردارش ـ، چُنان که در شُماری از آن کُتُب مُصَرَّح است، از سَرایَندهای است نَصرانی و بَس بیپَروا که مُقَرَّبِ دربارِ بَنیأُمَیّه بوده است، یعنی: غياث بنِ غوثِ تَغ۟لبی مَعروف به «أَخ۟طَل» 1 که به وَقاحَت و بَذائَت و سَلاطَتِ لِسان نیز مَنسوب است!!! و به قولی، او را از هَمین روی۟ «أَخ۟طَل» خواندهاند که یکی از مَعانیِ آن "تَبَه۟سُخَن" و "یاوهگو" است!
باری، چه باک؟!
در نَهجالبَلاغَه یِ شَریف ( نَهجالبَلاغَة، حَقَّقَهُ وَ ضَبَطَ نَصَّهُ: الشَّیخ قَیس بَهجَت العَطّار، ط : 1، قُم: مُؤَسَّسة الرّافِد، 1431 هـ.ق.، ص 641، ش 74) خواندهایم: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ؛ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَلَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ»، و در کتابِ شَریفِ کافی ( الرَّوضَة مِنَ الكافی، أَبوجَعفَر مُحَمَّد ب۟ن يَعقوب ب۟ن إِسحاق الكُلَي۟نیّ الرّازی، صَحَّحَه وَ قابَلَهُ وَ عَلَّقَ عَلَيْه: عَلیأَكبَر الغَفّاری، ط: 2، طهران: دار الكُتب الإِسلاميَّة، 1389 هـ.ق. / 1348 هـ.ش.، ص 167، ش 186) از قولِ إِمامِ صادِق ـ عَلَی۟هِ السَّلام ـ آمده است: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَحَيْثُمَا وَجَدَ أَحَدُكُمْ ضَالَّتَهُ فَلْيَأْخُذْهَا».
آری، آن سُخَنِ أَخ۟طَل نیز، کَلِمۀ حِکمتی است که مُؤمِنان بدان دَرخور بوده و خوب اِلتِقاطش کَردهاند! ... هَنِیئًا لَنَا!!
بُگ۟ذریم و بیَف۟زاییم که:
گُفتهاند که خَلیل بنِ أَحمَدِ فَراهیدیِ بَص۟ری ـ رَحِمَهُ الله ـ، بسیار این بی۟تِ أَخطَل را بَرمیخوانده است (نگر: سیَر أَعْلامِ النُّبَلاء، الذَّهَبیّ، أَشرَفَ عَلَیٰ تَحقیقِ الکتابِ و خَرَّجَ أَحادیثَهُ: شُعَیب الأَرنَؤوط، ج 7، حَقَّقَ هٰذا الجُزءَ: عَلی أَبوزَی۟د، ط: 9، بَیروت: مؤَسَّسَة الرِّسالَة ، 1413هـ.ق.، ص 430).
وَ إِذا اف۟تَقَرتَ إِلَی الذَّخَائِرِ لَم۟ تَجِد۟
ذُخ۟رًا یَکُونُ کَصَالِحِ ال۟أَعمَالِ
(یَعنی: هرگاه که تو را به اندوختهها و پَساندازها حاجَت اُفتَد، هیچ اندوخته و پَساندازی چونان أَعمالِ صالِح نمییابی؛ ... و در یک کلام: بِهتَرین اندوخته و پَساندازِ آدَمی، عَمَلِ صالِح است).
وان۟گَهی، راستی را، از نَغ۟ز۟بازیهایِ روزگار است که این کَلِمۀ حِکمَت که عُلَمایِ مُسَلمان از دیرباز در کُتُبِ تاریخ و أَدَب و مَواعِظ بدان گُواهی جُستهاند ـ از جُمله شیخِ نَبیل تَقیالدّینِ کَف۟عَمی در کتابِ مُحاسَبَة النَّف۟سِ نامبُردارش ـ، چُنان که در شُماری از آن کُتُب مُصَرَّح است، از سَرایَندهای است نَصرانی و بَس بیپَروا که مُقَرَّبِ دربارِ بَنیأُمَیّه بوده است، یعنی: غياث بنِ غوثِ تَغ۟لبی مَعروف به «أَخ۟طَل» 1
این أَخ۟طَل، با فَرَزدَق و جَریر، سه شاعِرِ بُزُرگِ هَم۟روزگار و هَم۟طَبَقه اند.
باری، چه باک؟!
در نَهجالبَلاغَه یِ شَریف ( نَهجالبَلاغَة، حَقَّقَهُ وَ ضَبَطَ نَصَّهُ: الشَّیخ قَیس بَهجَت العَطّار، ط : 1، قُم: مُؤَسَّسة الرّافِد، 1431 هـ.ق.، ص 641، ش 74) خواندهایم: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ؛ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَلَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ»، و در کتابِ شَریفِ کافی ( الرَّوضَة مِنَ الكافی، أَبوجَعفَر مُحَمَّد ب۟ن يَعقوب ب۟ن إِسحاق الكُلَي۟نیّ الرّازی، صَحَّحَه وَ قابَلَهُ وَ عَلَّقَ عَلَيْه: عَلیأَكبَر الغَفّاری، ط: 2، طهران: دار الكُتب الإِسلاميَّة، 1389 هـ.ق. / 1348 هـ.ش.، ص 167، ش 186) از قولِ إِمامِ صادِق ـ عَلَی۟هِ السَّلام ـ آمده است: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَحَيْثُمَا وَجَدَ أَحَدُكُمْ ضَالَّتَهُ فَلْيَأْخُذْهَا».
آری، آن سُخَنِ أَخ۟طَل نیز، کَلِمۀ حِکمتی است که مُؤمِنان بدان دَرخور بوده و خوب اِلتِقاطش کَردهاند! ... هَنِیئًا لَنَا!!
بُگ۟ذریم و بیَف۟زاییم که:
گُفتهاند که خَلیل بنِ أَحمَدِ فَراهیدیِ بَص۟ری ـ رَحِمَهُ الله ـ، بسیار این بی۟تِ أَخطَل را بَرمیخوانده است (نگر: سیَر أَعْلامِ النُّبَلاء، الذَّهَبیّ، أَشرَفَ عَلَیٰ تَحقیقِ الکتابِ و خَرَّجَ أَحادیثَهُ: شُعَیب الأَرنَؤوط، ج 7، حَقَّقَ هٰذا الجُزءَ: عَلی أَبوزَی۟د، ط: 9، بَیروت: مؤَسَّسَة الرِّسالَة ، 1413هـ.ق.، ص 430).
- این أَخ۟طَل، با فَرَزدَق و جَریر، سه شاعِرِ بُزُرگِ هَم۟روزگار و هَم۟طَبَقه اند.
يكشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۲۰
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
توضیحِ جویا جهانبخش:
با سلام و سپاس، و در عینِ إذعان به ارجِ اهتمامِ دارالحدیثیان، گمان نمی کنم این تَصحیح یا تَصحیحهائی از این قَبیل، لزومًا "ناسخِ" طبعاتِ سابقۀ متونِ قدیمه محسوب گردد. هر ویراستِ متنِ کهن، در جایِ خود، قابلیّتهائی دارَد. آری! اگر بحث بر سَرِ مواضعِ اختلافی باشَد، رُجوع به أَرجَح راجِح است. این معنی، تفصیلی دارد که خورایِ مقالی علی حِدَه است. شاید روزی آن تفصیل را به قلم توانم آورد!