لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۶۰۸٫۵۲۲ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۹۰ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۲۳۷
    بازدید از این یادداشت : ۵۶۵

    پر بازدیدترین یادداشت ها :

    از فَقیهِ فَقیدِ بُلَندآوازه، آیةالله سَیِّد مُحَمَّدهادیِ میلانی ـ ره ـ، مَنقول است که کرارًا می‌فَرموده:
    «مَن لا أُصولَ لَه، لا فِقهَ لَه
    ( حَریمِ إِمام ـ هَفته‌نامۀ آستانِ مُقَدَّسِ إِمام خُمینی "س" ـ، س 6، ش 279، پنجشنبه 12 مُرداد ماهِ 1396 [هـ.ش.]، ص 7 ـ از مُصاحبه با "آیَةالله رَجَبعَلیِ رِضازاده").
    سُخَنِ دُرُستی است؛ و هَمین سُخَن را دَربارۀ قُرآن۟‌دانی و حَدیث۟‌شناسی و فُنونِ وابستۀ آن چونان سَنَدشناسیِ حَدیث و تَوانِ اَرزیابیِ أَخبار، بازتَوان گُفت؛ چه، این۟‌هَمه را دَر فَقاهَت و أَهلیَّتِ إِفتاء، دَخلی تَمام است.
    شگفتی اینجاست که فَقیهانی بُزُرگ از پیشوایانِ أَهلِ اِجتِهاد در قُرونِ أَخیر (بویژه دَر عَصرِ قاجار) ظُهور کَرده‌اند که دَر عُلوم و فُنونی چون سَنَدشناسیِ حَدیث و مَعرِفَتِ رِجال، بحَق "راجِل" بوده‌اند. این را از بَررَسیِ آثارِ فِقهی‌شان می‌توان دانِست. گُواهیِ بَعضِ أَهلِ فَن هَم، دَربارۀ بَرخی از "أَعاظِم"، زَبانزَد است 1 نمونۀ این گُواهیها، داوَریِ مَعروفِ آیةالله سَیِّد موسیٰ شبیریِ زَنجانی ـ دامَ عُلاه ـ دربارۀ پایۀ آگاهیِ رِجالیِ شَیخِ أَعظَمِ أَنصاری ـ قَدَّسَ اللهُ سِرَّهُ الشَّریف ـ است که دَر دُروسِ مَضبوطِ ایشان دَر دَسترَسِ طَلَبۀ عُلوم قَرار دارَد. . مَعَ ذٰلِک، هَم ایشان، فَقیهِ مُف۟تیِ مَبسوط ال۟یَد به شُمار رَفته‌اند.
    آیا مَعنایِ "أَهلیَّتِ إِفتاء" در این أَدوار، با آنچه اِمروز دَرمی‌یابیم و دَرمی‌بایَد، مُتَفاوِت بوده است؟


    ۱. نمونۀ این گُواهیها، داوَریِ مَعروفِ آیةالله سَیِّد موسیٰ شبیریِ زَنجانی ـ دامَ عُلاه ـ دربارۀ پایۀ آگاهیِ رِجالیِ شَیخِ أَعظَمِ أَنصاری ـ قَدَّسَ اللهُ سِرَّهُ الشَّریف ـ است که دَر دُروسِ مَضبوطِ ایشان دَر دَسترَسِ طَلَبۀ عُلوم قَرار دارَد.
    يكشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۶:۵۷
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت

    علی م
    ۳۰ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۳۴
    جا دارد سخن مرحوم شیخ غلامحسین تبریزی - تغمده الله بغفرانه- را در مقدمۀ کتاب شریف «أصول مهذبه» (خلاصة الأصول) ذکر کنم، شاید بیدار کند به خواب خفته ای را:
    قد كان يقول مولانا و أستاذنا الشريعة الأصبهاني ره أن الناس في العلوم يميلون إلى كل ما اقتضت أهواؤهم فقد كان في برهة من الدهر الفضيلة و المنقبة في علم النحو فأقبل إليه الناس و ألفوا فيه كتبا و أطنبوا فيه غاية الإطناب و اجتهدوا فيه غاية الاجتهاد .... ثم انتقلت الفضيلة و السيادة إلى علم المعاني و البيان فألفوا في هذه الصناعة كتبا مطولة ... و بعد الوحيد البهبهاني قدس سره انتقلت تلك السيادة في الشيعة إلى علم أصول الفقه الذي كان في بدئه مقدمة للفقه فحاز السبق من ذي المقدمة و ظن أنه أعلى و أشرف منه و أنه الغاية العظمى و المقصد الأسنى فأقبل المحصلون إليه بجد و اشتياق حتى غفل بعضهم عن علم الفقه ... فكانوا يشتغلون و يباحثون في المعنى الحرفي شهرين مثلا و في مقدمة الواجب ستة أشهر ... و يطنبون في تنقيح مباحث الأصول التي أكثرها فطريات و ارتكازيات غاية الإطناب و كان لا يكون أحد منهم مجتهدا في هذا العلم كله إلا بعد تضييع أعوام كثيرة من عمره‏...
    نمازی
    ۲۹ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۷:۵۷
    بحث در این است که نجفی ها، تخصص در رجال را اصلا از شرائط اهلیت افتاء نمی دانند بر خلاف اصول.
    رجوع به متخصص را کافی می دانند و نیازی به تخصص در رجال نمی بینند، چنانکه برخی از اصولیین قائل بوده اند که تخصص در رجال، تضییع عمر است و در شأن مجتهد نیست که عمر خویش را به جای تأملات دقیق عقلی، صرف رجال کند!
    نزد آنان رجال مانند علم لغت است، همانطور که با رجوع به المنجد، در لغت رفع حاجت می شود، با رجوع به کتب کشی و نجاشی و شیخ نیز، حاجتشان در رجال برطرف می شود.
    توجه به این مسائل عمدتا ثمره مکتب اصفهان و در ادامه آن، مکتب قم است و الا در مکتب نجف، چندان توجهی به این حرفها نمی شود تا می رسیم به «سید خویی» که در این اواخر تحت تاثیر آقای بروجردی، در رجال تحقیق می کند و «معجم رجال» را می نویسد. آقای شبیری می فرمودند سید خویی انصافا زحمت کشیده و سلیقه به خرج داده ولکنه، متخصص در رجال نیست، شرط در رجال تتبع است نه صرف خوشفکری و تیزهوشی.
    غرض از آنکه راجل بودن شیخ اعظم در رجال، از منظر خود ایشان و غالب نجفی ها، فرقی با راجل بودن در زبان شناسی و طبابت ندارد فلذا جرح بر فقاهتشان وارد نمی سازد.