لینک های روزانه
    آمار بازدید
    بازدیدکنندگان تا کنون : ۶۱۵٫۹۹۴ نفر
    بازدیدکنندگان امروز : ۲۵ نفر
    تعداد یادداشت ها : ۲۳۷
    بازدید از این یادداشت : ۱٫۰۲۰

    پر بازدیدترین یادداشت ها :

    از اُستاد مُحَمَّدِ اِسفندیاری ـ دامَ عُلاه! ـ شنیدم که:
    غُلامحُسَینِ ساعِدی، نویسَندۀ مُعاصِر، از آنجا که خود به "آب شنگولی" دِلبستگیِ بسیار داشته است!، آن بیتِ سَعدی را که در گُلِستان می گویَد: «شُد غُلامی که آبِ جوی آرَد / جویِ آب آمَد و غُلام ببُر۟د»، اینگونه می خوانده است:
    شُد غُلامی که "آبِ جو 1 jow . " آرَد
    "آبِ جو 2 jow . " را میانِ راه بخورد!




    ۱. jow .
    ۲. jow .
    يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۷:۴۰
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت

    پرویز رودباری
    ۱۲ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۵۶
    این مطلب ربطی به ساعدی ندارد. سالها پیش از یکی از دانشمندان بزرگ معاصر شنیدم که می فرمود عباس فرات يزدي درگذشته 1347 که شاعری بذله گو بود با شعراء معروف سر به سر می گذاشت و از جمله وقتی به مزاح و طیبت با سعدی بر بیت او ایراد می گرفت که آخر آب جوی و بردن غلام به آن گندگی که حتی اگر آب پر زور و عمیق هم باشد کافی است که غلام سرپا بایستد تا آب بگذرد. مگر آب رودست که بتواند غلام ببرد؟ سپس می گفت فکر می کنم این غلام علیه ما علیه برای ارباب خود سبوئی از فقاع خریده و می برد. شیطنت را در میان راه آن سبو یک جرعه سر کشید و مست شد و در جوی آب افتاد. آب جو اگر پر زور باشد شاید بتواند آدم مست را ببرد. پس شکل درست بیت باید چنین باشد :
    شد غلامی که آب جو (یعنی فقاع) آرد
    آب جو را میان راه بخورد
    مست شد در میان جوی افتاد
    آب جوی آمد و غلام ببُرد